حکومت اسلامی از اعماق تاریخ 1400 ساله، در ایران پایانه قرن بیستم از گور بیرون آورده شده و نکبت های آن نه تنها دامن جامعه ایرانی، بلکه بشریت را گرفته است. اسلامگرایانی که با شکل و شمایل 1400 سال پیش ظاهر شده اند، زندگی و گوهر آن، یعنی شادی را بچالش کشیده اند.
تلاش های نحله های گوناگون فکری اسلام سیاسی در ایران نتوانست و نمی تواند در حکومت و اپوزیسیون، چهره کریه شادی ستیز اسلام سیاسی را پنهان کند. لبخندهای سید خندان، فریب های روحانی و حتا لچک از سر برداشتن مریم رجوی (اگر چنین کند) و امثال او، نتوانسته و نمی تواند گوهر زن ستیزانه اسلام را پنهان کند.
حکومت اسلامی در ایران نه تنها توسط جامعه ایرانی، بلکه در خط مقدم، از سوی زنان به چالش کشیده شده است. زنان ایرانی به درازای عمر حکومت اسلامی برای حق زندگی و گوهر آن یعنی حق شادی، مبارزه کرده اند و این مبارزه در آستانه دوره سرنوشت سازی قرار دارد. در کشاکش تشدید پیکار آزادیخواهانه زنان و جنبش چال کردن نمادهای اسلام سیاسی (روسری و … )، حکومت اسلامی که خود را در بن بست کامل سیاسی، فرهنگی، اخلاقی و ایدئولوژیک یافته ، رقص مرگ را آغاز کرده است.
آواز شوم نظام به جهان مخابره شد که:”دادستان عمومی و انقلاب تهران خبر از محکومیت یکی از دختران خیابان انقلاب به بیست سال حبس داد. شاپرک شجریزاده، یکی از فعالان مخالف با حجاب اجباری در ایران به 20 سال زندان محکوم شد. در برابر چنین بربریتی راهی جز انقلاب برای دختران انقلاب و جامعه ایرانی باقی می ماند؟!
زنان ایرانی در خط مقدم برچیدن سلطه دین، ائین و فرهنگ اسلامی می جنگند و مبارزه آنها کلیت نظام را بچالش کشیده است. مبارزه زنان گرچه فرهنگی مدنی است، اما اسکلت سیاسی – عقیدتی نظام را ویران می کند.
اخیرن مائده هژبری، دختر جوان 17 ساله، ورزشکار در رشتههای پارکور و ژیمناستیک و مربی، بجرم رقصدن دستگیر شد. دستگیری دختران ایرانی بجرم سرپیچی از دستورات دین تحمیلی، مبارزه ای ملی و ازادیخواهانه است. اگر هنگامی کاوه آهنگر چرم پیشبند خود را درفش کرده و علیه بیگانگان جنگید، امروز روسری های زنان ایرانی حکم همان چرم پیشبند کاوه را دارند و رقص شادی آن ها، پیام ادامه زندگی ، شادی و مبارزه را دارد.
احکام علیه زنان ایرانی توسط اسلامگرایان حکومتی، نت های آهنگ رقص مرگ عجوزه ای بنام حکومت اسلامی بوده و آنچه در سپهر سیاسی ایران می درخشد، همانا خیزش ملی زنان در همه حوزه های سیاسی اجتماعی و رقص زندگی مائده هژبری ها است.
ایران و جامعه ایرانی در تب جمهوریت مبتنی بر لائیسیته، دمکراسی و دادگری می سوزد و دیر نیست آنهنگام که حکومت اسلامی به زباله دان تاریخ فرستاده شود.