امروز همایش شکوهمند هفتم ابان در آرامگاه کوروش بزرگ برگزار شد و سند تازه ای در جنبش آزادیخواهانه و ملی ایرانیان ثبت گردید. همانطور که از گزارش ها، ویدئوها و شعارها پیداست، این جنبش، خودبخودی و از اعماق جامعه ایران می باشد که در برابر حکومت اسلامی و اسلامیزاسیون جامعه ایران اعلام موجودیت کرده است.
ایرانیان در حکومت اسلامی همواره مورد تعرض آئینی – دینی، سیاسی، فرهنگی و فیزیکی قرار گرفته اند و برای مقابله با تهاجم ویرانگرانه اسلامگرایان، به سنگر ایرانیت پناه بردند تا از این سنگر از موجودیت تاریخی، فرهنگی، سیاسی و هویتی خویش دفاع کنند.
تجربه حکومت نکبت بار اسلامی و رویگردانی ملی ایرانیان از اسلام و اسلامگرایان، بستر پرسش ملی در باره کیستی خویش را در برابر ایرانیان قرار داد.
ساده ترین پاسخ ایرانیان در همایش شکوهمند هفتم آبان 1395 و شعار “ما ایرانی هستیم – عرب نمی پرستیم” تبلور یافت. یک جنبش ملی و توده ای می تواند از بدآموزی های اقشار مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی تاثیر پذیرد. برای اینکه جنبش خودبخودی به پیکاری هدفمند ارتقاء یابد، باید در بستر آن، شعور سیاسی، تاریخی، دمکراتیک و اجتماعی را بموازات شور آزادیخواهانه و ایراندوستانه کارا کرد.
تجربه اعتراضات خودبخودی 1388 و برای نخستین بار طرح شعار آلترناتیو جمهوری ایرانی در برابر جمهوری اسلامی، و اکنون طرح ارزش های ملی، فرهنگی، تاریخی و اجتماعی ایرانی در برابر اسلامگرایان حاکم، رگه هائی از خواست استقلال طلبانه، ملی گرایانه و آزادیخواهانه جامعه ایرانی در برابر حکومت اسلامگرایان می باشد که در مراحل بحرانی خودنمائی کرده است.
نیروی آزادیخواه، ایراندوست و سکولار دمکرات نه می تواند ستایشگر پوپولیست این جنبش باشد و نه می تواند از خاستگاه منزه طلبانه از آن فاصله بگیرد. باید به این جنبش شکوهمند پیوست و پرچم پیکار هدفمند سیاسی، فرهنگی، تاریخی، دمکراتیک و اجتماعی را بر فراز این جنبش بر افراشت تا به بیراهه کشانده نشود.
در هفت سال گذشته ما با دو تجربه اقدام سیاسی – توده ای روبره شدیم که می توانیم از پراتیک مردم بیاموزیم.
در سال 1388 شعار آلترناتیو جمهوری ایرانی بدرستی در برابر جمهوری اسلامی قرار داده شد. در باره مضمون جمهوری ایرانی مردم سخنی نگفته بودند. اکنون هنگام آن فرا رسیده تا مضمون جمهوری ایرانی بمثابه الترناتیو حکومت اسلامی شفافیت یابد. واقعیت اینست که سیاست اسلامیزاسیون حکومت اسلامی در ایران به بن بست کامل رسیده است. شکست اسلامیزاسیون ایران توسط باندهای مافیائی روحانیت شیعه، می تواند برای محافلی آموزنده باشد که از ترکیزاسیون و عربیزاسیون ایران سخن می گویند. و نیز مهمتر از همه، ایراندوستان با بهره گیری از آموزه های سیاسی، تاریخی و فرهنگی پیشینیان خود و تازه ترین دستاوردهای جوامع بشری می توانند ایرانی شایسته ایرانیان بسازند.
از اینرو دمیدن روح آزادیخواهی، ایراندوستی و سکولار دمکراسی در کالبد این این جنبش، از مهمترین وظایف ما می باشد.
همانگونه که جمهوری ایرانی در برابر جمهوری اسلامی قرار داده شد، بایستی جنبش ملی سکولار دمکراتیک را در برابر سیاست ویرانگرانه و ایران ستیزانه اسلامیزاسیون کشور بگذاریم. ایرانیان با کار روشنگرانه به حقانیت این نظر پی خواهند برد که ایران و ایرانیان هزگز با “هم قسم شدن قبایل” از اسارت ارتجاع رها نمیشوند و اگر هم از حکومت اسلامی عبور کنند، گرفتار آدمخوارانی همطراز اسلامگرایان حاکم خواهند شد.
بنابراین؛
ما با ایجاد یک جمهوری ایرانی (نظامی که بر اساس تحلیل مشخص از شرایط مشخص جامعه ایران ایجاد میشود که پاسخگوی نیازهای جامعه رنگارنگ ایران باشد) و نهادیه کردن سکولار دمکراسی می توانیم مرزهای خود را با نیروهای ارتجاعی حاکم و غیرحاکم صراحت دهیم و با گذر از حکومت اسلامی، زیر سقف جمهوری سکولار دمکرات ایران، آینده شایسته خود و فرزندانمان بسازیم!