اردوغان خواستار برقراری دوبارهی مجازات اعدام شد
در نخستین لحظاتی که اعلام شد کودتای گروهی از نظامیان شکست خورده است، یک شایعه در شبکههای اجتماعی چنان به گردش در آمد که حتی در مباحث ناظران و کارشناسان در رسانهها مورد توجه قرار گرفت: کودتا از سوی خود اردوغان برنامهریزی شده تا او بتواند نقشههای خود را در مورد تغییر قانون اساسی و حذف مقام نخستوزیری و سپردن تمام قدرت به نهاد ریاست جمهوری (نظام ریاستیPresidential system) پیش ببرد.
اما به راستی چه فرقی میکند، در کودتایی که شکست خورده، نقشهای در کار بوده، یا واقعا اقدامی از سوی گروهی از نظامیانی بوده است که باور داشتند اردوغان بر خلاف قانون اساسی لاییک این کشور عمل میکند؟ مهم این است که نتیجه یکی است: کودتای واقعی تازه و توسط اردوغان شروع شده است! نخستین پیامدهای آن هم با دهها کشته و صدها دستگیری و تقاضای اردوغان برای برقراری دوباره مجازات اعدام در ترکیه نشان داده میشود.
اگر این کودتا واقعا توسط گروهی از نظامیانی که مخالف سیاستهای دولت اردوغان صورت گرفته، این امکان وجود دارد که افرادی از هواداران دولت در آن نفوذ کرده و انجام آن را به اطلاع نهادهای مسوول رسانده باشند. حتی اگر چنین نبوده باشد و همه چیز تا زمان اجرا کاملا مخفی مانده باشد، باز هم باید از کودتاگران پرسید با توجه به ساختار کاملا امنیتی و کنترلشدهی ارتش و پلیس، بر اساس کدام محاسبات فکر کردهاند میتوانند در برابر ارتش و دستگاه امنیتی و پلیسی اردوغان بایستند؟ پرسش دیگر این است که چرا پیش از آنکه کنترل را در کلیدیترین نهادها در دست بگیرند، اعلامِ کودتا کردهاند؟! این نظامیان با کدام شناخت از جامعهی خود دست به کودتا زدهاند که کسی اعلام حکومت نظامی و ممنوعیت رفت و آمد توسط آنان را به چیزی نگرفت؟!
این است که کودتای ۱۵ ژوییه ۲۰۱۶ در ترکیه از سوی هر کسی که صورت گرفته باشد، پیروزمند و کودتاگر واقعی آن، کسی جز دولت اسلامگرای ترکیه به رهبری رجب طیب اردوغان نیست که رویای امپراتوری عثمانی را در سر میپروراند. شخصیتی که با در آمیختن اسلام و پانترکیسم، و القای برتری زمینی و آسمانی، دینی و دنیوی به هواداران خود، اختلافات قومی و مذهبی و گسست و انشقاق در میان «ملت ترکیه» را عمیقتر از هر زمان دیگر کرده است. رهبری که همهی ترکها وی را رهبر خود نمیدانند و او با تمامی ابزاری که در اختیار دارد، از جمله صندوقهای رأی و ترفندهای سیاسی، خود را در رأس قدرت نه تنها نگاه میدارد بلکه به طور خزنده تلاش میکند مقاومتها را در برابر تغییر قانون اساسی به سود ایدههای اسلامی و ناسیونالیستی خود دور بزند.
این در حالیست که بسیاری از شهروندان ترک برای دفاع از دمکراسی و حقوق بشر با تغییر قدرت از طریق کودتا مخالفت میکنند و حاضرند به خیابانها بروند زیرا از یک سو میدانند با کودتا نمیتوان دمکراسی را تضمین کرد، حتی اگر قانون اساسی ترکیه این وظیفه را بر عهدهی ارتش این کشور گذاشته باشد، و از سوی دیگر مردم ترکیه خاطرات تلخ و خونینی از حکومت نظامیان در کودتاهای گذشته دارند و حاضر نیستند برای گذار به دمکراسی واقعی یک بار دیگر، گذشته را تکرار کنند.
در این میان، طرفداران اردوغان و حزب «عدالت و توسعه» نه برای دفاع از دمکراسی و حقوق بشر بلکه برای حمایت از رهبر و حزب و دولت و ایدههای اسلامی و ناسیونالیستی خود به خیابانها میروند. این را رفتار انتخاباتی آنان و دولتشان که با هر ترفندی تلاش میکند نیروهای اپوزیسیون را از صحنهی سیاسی حذف و از قدرت حکومتی دور نگاه دارد نشان میدهد. این را رفتار آنان با سربازان و ارتشیهایی نشان میدهد که پس از شکست کودتای ۱۵ ژوییه به اسارت آنان در آمدهاند. این را بلندپروازیهای اردوغان و نخستین درخواستش نشان میدهد که پس از شکست کودتا، خواهان برقراری دوباره مجازات اعدام در ترکیه شده تا بتواند کودتاگران و سپس مخالفان خود را به چوبههای دار و تیرباران بسپارد. مجازات اعدام در سال ۲۰۰۲ و تقریبا یک سال پیش از آنکه رجب طیب اردوغان در مارس ۲۰۰۳ به نخست وزیری ترکیه برسد، لغو شد.
این است که میبایست در میان بازیها و مناسبات و منافع سیاسی که هر کدام از طرفین درگیر و همچنین کشورهای قدرتمند به دنبال آن هستند، تلاش کرد مدافعان واقعی دمکراسی و حقوق بشر را در میان افراد و گروهها یافت. مدافعانی که از شوربختی در کشورهای خاورمیانه، از جمله در ترکیه، در اقلیت هستند و در ناتوانی محض بسر میبرند. تا زمانی که توازن قوا بین نیروهای اجتماعی چنین است، نه تنها هر کودتایی بلکه هر انتخاباتی نیز به پیروزی مخالفان دمکراسی و در بهترین حالت به انتخاب مدعیان دروغین دمکراسی میانجامد. مدعیان دروغینی که دمکراسی را صرفا به برگزاری «انتخابات»، آن هم انتخاباتی که خودشان پیروزمندان آن هستند، کاهش میدهند. کشورهای اسلامی، از جمله ترکیه، سالهاست در حال درجا زدن در دمکراسیهای دروغین و سرکوبگر هستند.
برگرفته از کیهان لندن