صاحب ایمان بودن و یا دیندار بودن و صاحب اخلاق و مدرن بودن خود چیز بدی نیست.تمامی ادیانی که اکنون کشتار نمیکنند در پروسه تاریخ افسار خورده شدند که برای انسان مدرن بی ضرر تر گردند .این پروسه در مورد اسلام کارایی ندارد چون این دین بدون حاکمیت سیاسی و جهاد و کشتار متصور نیست. شهردار لندن نمونه بارز عوام فریبی دستگاه حاکم در بریتانیاست .استفاده بهینه از معضل دینی توسط ماسونیزم حاکم جهانی مختص به اسلام نیست همچنانکه با زایش تفکر صهیونیزم جهانی این روش شناخته شده است .این نمونه عوامفریبی تدبیریست برای نجات از مرگ یک ابزاری که همیشه بریتانیای کبیر برای استعمار و استحمار خود لازم داشته و دارد .داعش و داعشیان حاکم گشته در ایران و عربستان و ترکیه و ممالک اسلامی نمونه بارز استفاده ابزاری استعمار از مقوله دین خصوصا اسلام هستند .این ابزار با کشتار ها و جنایتهای بیشمار بر ضد بشر با خطر نابودی روبروست.انتخاب شهردار مسلمان در لندن تدبیریست برای نجات اسلام از مرگ احتمالی در جهان روند این سیاست با فریب توده ها از مدتها پیش شروع گشته اپوزسیون نماهای فرستاده شده توسط داعش حاکم در ایران با ماموریت ویژه اینچنینی مانند گنجی و سروش و …..دهها مزدور دیگر صرفا برای فریبکاری جهانی فرستاده شدند.انها نیز مفهوم اسلام سکولار را تبلیغ میکنند .
یگانه راه نجات از این تفکر را سالها پیش با تعریف مجدد و ازادانه از مفهوم لاییک ارائه دادم .لاییتیزم ترمز ورود دین و همه دینها به سیاست و جامعه است.لاییتیزم افسار مورد نیاز دین ضد بشریست تا از گسترش و تداوم نسل این تفکر جلوگیری گردد
تا زمانی که این ابزار استحمار و استعماری هست روند تخمیر توده ها برای غارت واستعمار تداوم می یابد.میبایست یکبار برای همیشه این تفکر ضد بشری مقطوع النسل گردد.ابزارهای قانونی فراوانی در بخش مدرن گشته جهان موجود میباشد .مبارزه وقانون. با تحمیل گفتمان قانونی ساختن ممنوعیت دین و همه ادیان برای ورود به سیاست و جامعه در سوعد و اروپا و تمامی جوامع مدرن نظارت جامعه بر رشد و گسترش این میکرب بیشتر خواهد شد.حتی پیشنهاد مشخص من در کمپین ضد داعش های جهانی مشخصا ایجاد نظارت قانونی سیستم اجتماعی و سیاسی برای نجات کودکان در محور خانواده استوار بود.ممنوعیت اجرای اعمال مذهبی و دینی از جمله ختنه و ایینهای مذهبی و اشتراک دادن کودکان در مراسم مذهبی و ممنوعیت اموزش اجباری دینی در خانواده و سیستم اموزشی و حتی نام گذاری دینی و پوشش دینی و … سایر لوایح قانونی از جمله پیشنهاد های مشخص من برای ساخت کمپین بود .کاسبکاران سیاستمدار حاکم در جوامع مدرن خود حاکمان دین هستند با نقاب سکولاریزم.باید نقابشان را افشا کرد. با ایجاد این گفتمان و موضع گیری حاکمیت و احزاب و سازمانهای مدعی سکولاریزم و جامعه میتوان نقاب واقعی انان را در برخورد با یک طرح مشخص به توده ها شناساند.اسلام در شکل فعلیش یک دین و مذهب تنها نیست، ابعاد اجتماعی و سیاسی این دین یک تفکر غالب در شکل حاکمیت است. نباید بسان یک عقیده شخصی با ان برخورد کرد. تبلیغ شخصی بودن اعتقادات پوچ است .دین ابزار مشروعیت بخشی به جنایتها و حاکمیت است.دین تفکر نظام سرمایه داری جهانیست .برای نابودی جهان سرمایه داری جز از بین بردن تفکر ان چاره ای دیگر متصور نیست.دین تفکر و جان جهان وارونه سیستم نابرابری برای غارت جهانیست.دینداران حاکم در جوامع مدرن برای حفظ ساختار دینی خود مجبور به باج دهی به دین اسلام هستند. باید دین انان نیز از حاکمیت و اموزش و ساختار قانونی حذف گردد.جامعه سوعد و بریتانیا و سراسر جهان الوده به احکام دینی هستند از جمله انان تعطیلات دینی و ساختار مقدس گشته پادشاهی و یا قوانین ارتجاعی دینی و یا اموزش ادیان در سیستم اموزش و پرورش مثالهای عینیست که به نسبه در ان جامعه ها قابل مشاهده است.
میبایست گفتمان علیه دین اسلام را به گفتمان ممنوعیت ورود همه ادیان تبدیل کرد.موضع گیری در قبال دین اسلام بدام افتادن در دامن راسیزم است.تفکر و برنامه اکس مسلم توسط صهیونیزم و یا صاحبان ادیان دیگر در راستای نبرد دینی به جنبش چپ تحمیل گردیده است.باید از این الودگیها خود را و مبارزه را رهانید.
ایا مسلمان سکولار ممکن است؟ سکولاریزم ممنوعیت ورود دین به سیاست است گزینه سیاسیست در تقابل با دین که عملکرد چندان موفقی حتی در جوامع مدرن نداشته است .اسلام بدون حاکمیت سیاسی غیر ممکن است .در نتیجه مسلمان سکولار بودن غیر ممکن است.خمینی جلاد بدرستی گفته که انهایی که بما اشکال میگیرند این همه کشتار نکنید معنی اسلام را نفهمیدند خود پیامبر در یک روز 700 نفر را کشت.تمام احکام این دین کسب حاکمیت و کشتار بنام اللاه جنایتکارشان است.مسلمان سکولار فریبی بیش نیست .این فریبکاری هم هدف سیاسی دارد باید این اهداف را درک کرد.یک مسلمان میتواند ادعای سکولار بودن بکند اما زمانی که این اندیشه را مطرح ساخت کفر میگوید او میتواند دین جدید را اختراع کند یا برداشت خود از اسلام را باور داشته باشد .اما عملا کافر است .چون باورش هر دینی که باشد اسلام نیست
در مورد سوعد نیز پیشنهاد مشخصی به همه رفقای چپ ارائه دادم .باید از این روزنه ایجاد شده در زمینه حرکت علیه جریانهای راسیستی و فاشیستی و دینی بنحو احسنت استفاده نمود باید گفتمان ضد اسلامی را تبدیل به گفتمان ضد دینی ساخت .تنها اینگونه میشود جامعه را لاییک ساخت .با ممنوعیت ورود دین و همه ادیان به جامعه و سیاست.دینداران حاکم و احزاب کاسبکار حاکم و اپوزسیون نما در سوئد لیاقت برخورد جدی با دین را ندارند چون ابزار اجرای سیاست انان است.کسب رای از دینداران مسلمان در قبال باج دهی به انان و تامین ازادی و گسترده کردن افکار مخرب ضد بشری انان است.راهپیمایی های ازادانه عاشورا و حرکتهای مشابه در مساجد توسط داعش برای فریب جوانان از خود بیگانه گشته نسل های دوم و سوم مهاجران و جذب انان برای اعمال تروریستی و گسیل انان به سوریه برای اجرای جنایت نمونه های بارزی هستند.حاکمان سیاسی کاسبکار در این جنایتها سهیم هستند.تا کی میبایست شاهد تداوم این جنایتها با این سیاستهای مغرضانه باید میبود؟.
سکولاریزم و لاییسیته دو مفهوم جداگانه در برخورد با معضل دین هستند
سکولاریزم گزینه و مدل تفکری جدایی دین از سیاست است بدون اعمال جبر.
لاییتیسه راهکار پایان دهی به هر نوع حکومت دینی و مذهبیست
لاییتیسه علاوه بر مدل و گزینه و اندیشه راهکار ممنوعیت ورود دین در سیاست و همه حوضه های اجتماعی است
در سیستم لاییک ازادی دین بعنوان امر شخصی تضمین میگردد. انتقال دین توسط عامل وراثت و گسترش اجتماعی ان توسط قانونمندی سیستم لاییک متوقف خواهد شد.
قوانین نمونه و پیشنهادی زیر درست دو روز بعد از زایش داعش و احساس مسعولیت از خطر پیش رو برای بشریت برای ساخت حکومت لائیک از طرف من به تمامی پارلمانهای اروپا فرستاده گشت.تنها در تاجیکستان بخش کوچکی از ان اجرا گشته است.این لوایح به همه سازمانهای مترقی و خصوصا چپ نیز برای ایجاد گفتمان بار دیگر پیشنهاد میگردد.کافیست توسط یک فرد عضو پارلمان برای گفتگو مطرح گردد و یا با امضای مشخص پانصد نفر انسانهای حقیقی و حقوقی برای بحث بصورت لایحه قانونی پیشنهادی از طرف انان مطرح گردد.من اعتقادی به عملی ساختن این قوانین توسط حاکمان و احزاب حاکم و غیر حاکم سنتی نداشته و ندارم هدف من به چالش کشاندن انها در ایجاد این گفتمان بوده و است
انتقال دین از طریق ارثی به همه کودکان ممنوع باید گردد
شرکت کودکان زیر 18 سال درهمه مراسم دینی و سیاسی از جمله , کلیساها ,مساجد ,کنیسه ها ,معبدها و میتینگها و تبلیغات سیاسی ممنوع باید گردد
ممنوعیت اعمال تمامی اعمال دینی و مذهبی بر بدن کودک از جمله ختنه غسل تعمید و غیره
ممنوعیت استفاده از پوشش دینی و مذهبی توسط کودکان زیر 18 سال
آموزش دینی همه ادیان به کودکان زیر 18 سال در مدارس و انجمنها و حتی در جمع خانواده ها ممنوع باید گردد
ممنوعیت ثبت افراد زیر 18 سال از تقسیم بندی های دینی ولقبهای دینی بعنوان مثال مسیحی زاده ,مسلمان زاده ,یهودی زاده ,بودایی و سایر ادیان حتی در ارائه امارهای رسمی.
تضمین آزادانه انتخاب دین و بی دینی هر فرد بالغ
تنها بدین شکل انقلابی میتوان از گسترش تفکر ضد بشری جلوگیری کرد.احترام به عقاید دیگران زمانی میسر است که این عقاید انسانی باشد .احترام گذاشتن به تفکر جنایتکارانه دینی و خصوصا دین جنایتکار توهین به شعور و بشر است.تضمین ازادی بیان برای کشنده صاحب بیان بخاطر کفر توهین به ازادیست.برابری طلبی و ازادیخواهی تنها تفکریست که میتواند بشر را در کل رهایی بخشد.رهایی بشر میبایست از پاره کردن زنجیرهای جهل و خرافات و توهم و همه تقدس گرای ها اغاز باید گردد.
باریش نصیریان
…………………………………………………………………..
پی نوشت
این متن را با عجله تمام برای ارسال ان به رفیق امینه در حزب سبز سوعد نوشتم که پیش بینی میشد از طرف افراط گرایان و حاکمان کاسبکار این حزب تحت فشار برای استعفا بود.متن اصلی را در نامه سرگشاده به ایشان و کمپینهای حمایت از ایشان خواهم فرستاد.
بدیهیست دوستان اندیشمند و فرهیخته با گسترده و زنگین کردن این گفتمان میتوانند یاری بخش باشند
دولتهاى اسلامى از ابزار ديگرى هم براى مظلوم نمايى اسلام استفاده كردند؛ اسلاموفوبيا. دولتهاى اسلامى با اين ابزار شكاف عميقى بين نيروهاى چپ غربى ( والبته برخى چپ نماهاى خاورميانه)ايجاد كردند، به نحوى كه نيروى چپى كه قرار بود با ورود دين به ساختارهاى اجتماعى و سياسى مبارزه كند حالا بنام جلوگيرى از بروز اسلاموفوبى علنا در حال حمايت از دين اسلام است. مبحث ازادى عقيده را ملاك گذاشتند براى دفاع از اسلام، در حاليكه با اين استدلال ميتوان ازفاشيسم هم دفاع كرد.!
بايد بين ازادى عقيده و نفوذ عقيده در اجتماع و سياست تفاوت قايل شد و اين تفاوت را اشكار نشان داد تا دولتهاى رذلى چون جمهورى اسلامى و عربستان سعودى نتوانند انديشه سنتى و ضد ازادى خود كه همانا اسلام است را به بطن جامعه و سياست تزريق كنند. جريانات اخير سوعد گوشه كوچكى ازين تلاش دولتهاى اسلامى براى نفوذ در اجتماع و سياست تا حدى رها شده از دين در اروپا را اشكار كرد و اين زنگ خطرى بود درباره رشد فاشيسم اسلامى. وظيفه روشنگران است كه اين دسيسه ها را برملا كنند و اجازه نفوذ دين را به ساختارهاى اجتماعى و سياسى ندهند.
ایرانگلوبال