رژیم اسلامی 40 سال بر توهم، نادانی و خرافات بخشی از جامعه ایران سوار شده و به اتکاء اقشار ناآگاه، هستی جامعه و کشور را هزینه اسلام سیاسی کرده و کشور را اکنون در آستانه فروپاشی قرار داده است.
“جمهوری” اسلامی، به استناد نام متناقض آن، مرام پیشاقرون وسطائی، اهداف ویرانگرانه، قانون اساسی ارتجاعی، سیاست و کردار چهار دهه آن، در تضاد بنیادی با انسانیت، حقوق بشر و ایران و ایرانیت قرار دارد و همواره پرچمدار قتل، غارت، ویرانی، ریاکاری، فساد و تبهکاری در کشور و منطقه بوده است.
حکومت اسلامی نماینده سیاسی قشر انگل آخوند و فرقه های تروریستی – اسلامی در لبنان، فلسطین، عراق، یمن .. بوده، که با شیره جان ایران و ایرانیان، خود و هم مسلکی هایش را در کشور و منطقه فربه کرده است.
اکثریت جامعه ایران در چند دهه اخیر به ماهیت مردم ستیزانه نظام اسلامی پی برده و در خیزش دیماه 1396، مرز سیاسی خود را از کلیت جمهوری اسلامی جدا کرده است. خیزش آبانماه 1398، قیام نیروی خط مقدم براندازان نظام بود که به دلیل عدم همراهی سراسری و ملی مردم، و همچنین فقدان ستاد فرماندهی قیام در متن جامعه که بتواند تبلور اهداف و دلاوری قیام کنندگان باشد، نتوانست موفق شود، گرچه لرزه بزرگی بر پیکر نظام انداخت.
حکومت اسلامی می خواهد نمایش مسخره و رسوای انتصاباتی خود را با رنگ و لعاب انتخابات به مردم و جهانیان عرضه کند. در شرایط فقدان آزادی در جامعه و ممنوعیت فعالیت احزاب سیاسی و نهادهای اجتماعی، پر بودن زندان ها از آزادی خواهان، صدها هزار تبعیدی سیاسی، فیلترهای حذف دگراندیشان، سرکوب و زندان و شکنجه، سخن از انتخابات توهین به شعور ایرانیان و خرفت دانستن جهانیان است.
رژیم چون کبک سر در برف فرو کرده اسلامی، برانست تا با کشاندن جیره خواران، مزدوران و نیروهای عقب مانده به پای صندوق های رای، برای نظام نکبتبار تائیدیه بگیرد و از پاسخگوئی به جنایات 40 ساله و بویژه قتل عام برومندان قیام آبان ماه بگریزد.
پس از اینهمه جنایات غیر قابل انکار و ویرانگری اسلامگرایان در ایران، دیگر حمایت از این رژیم ددمنش قابل بخشش نیست، زیرا شرکت در انتصابات حکومتی، رای به تداوم کشتار، جنایت، غارت، فساد و نابودی ایران و جامعه ایران می باشد و مردم آگاه، رای دهندگان را نخواهند بخشید.
کسانی که در انتصابات حکومت اسلامی شرکت خواهند کرد، در کردار سلاح حکومت را برای قربانی کردن آزادی، دمکراسی و منافع و مصالح ایران و ایرانیان تیز می کنند و این اقلیت وابسته به و جیره خوار حکومت، از چشم اکثریت جامعه پنهان نمی مانند.
انتخابات در حکومت اسلامی، همواره در چارچوب رای دادن به کاندیدای مورد تائید نظام مطرح بوده و در چنین سیستمی امکان اعمال اراده دمکراتیک شهروندی و تغییر نظام ناممکن است.
هنگام آن فرا رسیده که شعار اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا، در شکل بایکوت ملی انتصابات جلوه گر شود و از طریق سازماندهی اعتراضات نظیر رفتن روی پشت بامها در شب قبل از انتصابات، تجمع در محلات و میدان های شهرها و .. صدای بایکوت کنندگان سرنگون طلبان در جامعه طنین افکند.
اکنون اکثریت غیرقابل انکار جامعه ایران، انتخاب شان سرنگونی رزیم اسلامی است. اکثریت سرنگون طلب جامعه ما، پس از دو خیزش دیماه و آبانماه، به صندوق های رای تف کرده و شرکت کنندگان در انتصابات حکومتی را سرزنش می کنند و بیزاری خود را به دست اندرکاران حکومت و نیز نسبت به حماقت حامیان نظام اعلام می دارند.
ما جمهوریخواهان سرنگون طلب، به بایکوت حکومت و انتصابات آن اکتفا نکرده، در متن همین تلاطم ها کوشش کرده تا کمبودهای جنبش را از طریق ایجاد جبهه اقدام جمهوریخواهان برانداز (همپیمانی سیاسی) و جنبش اقدام شهروندی (همپیمانی در خیابان) رفع کنیم.
براندازی حکومت اسلامی در قیام شهروندی، یک ضرورت اجتناب ناپذیر است. تجربه آبان ماه 1398 نشان داد که جامعه شهروندی ایران، راه نجات خویش و میهن را در ضربه غافلگیرکننده مرگبار بر حکومت اسلامی می داند.
بنابراین؛ ضرورت تدارک برای قیام همگانی و استقرار جمهوری شهروندی ایران را دریابیم!
اقبال اقبالی
05.02.2020