دیریست ترکیه، کشور ناآرامی ها و بحران زدگی ها و دشمنی افکنی های اک پارتی، جناح های تندرو ناسیونالیستی و مذهبی و ملی گرفتار شده و در سردرگمی پرش در تاریکی، همچنان اسیر می باشد. حزب حاکم و شخص اردوغان در میان مردمان خود سال هاست که دشمنانگی مذهبی ـ راسیستی را راه برده و غائله های هولناک و دشواری در این کشور در جریان برجسته ی سیاست این فرد قرار داشته و دارد. و اینک ستیز نیروهای مدعی و مجموعه تعارض ها و تضادها در ساختار مافیائی تمامیتگرای اک پارتی، باسازش ناپذیری رو به گسترش کمی و کیفی روبرو می باشد و ناگزیر کشور و مردم را دچار قطب بندی های بی سرانجام، پلوراسیون سیاسی خونین و اقتصادی شکننده و ناسازگار با فرهنگ و قانون اساسی سکولار کشور، از یکسو دست بر گریبان گذارده، و دعاوی بازگشت به امپراتوری عثمانی اردوغان، آنهم با اهرم تنگ نظرانه ی مذهبی حزب حاکم از سوی دیگر، سراسر کشور را دچار خودزنی فاجعه انگیز و فرسایش تدریجی، ولی بسیار جدی کرده است.
سکولاریسم و جدائی دین از دولت دچار سایش نگران کننده می باشد و سیاست آشکار و پنهان تئوکرات سنی این کشور به سرکردگی اردوغان و البته از موضع سرخوردگی و ضعف، بارهاست که می خواهد میان جنگ سهمناک قطب های مدعی خود و جهان اسلام، طرح های خاورمیانه ی بزرگ و متلاشی گشته ی امپریالیسم آمریکا و ناتو، و عمدتا دخالت در امور کشورهای مذهبی دوست و دشمن، مانورهای ائتلافی و دشمنانه بسود ناگوارائی های بیشمار ترکیه دهد تا مگر پشتوانه اقتصادی ـ سیاسی سست هرکدام از آنها و مخصوصا دول سنی و مهمتر از همه سعودی ها و داعش را جلب کرده و در این یارگیری های اراده گرایانه بتواند بار کول سنگین خود را اندکی بکاهد. در حالیکه همه می دانیم که حاکمیت خودرای اک پارتی چه در راه پیوستن به جامعه مشترک اروپا کمترین شانس را داشته و دارد، و چه در عرصه داخلی و ایجاد وفاق سراسری، آنهم با این همه بیگیر و ببندها، و کشت و کشتارهای شقاوتمندانه تاکنونی از کردها و دیگر شهروندان و ویرانی اقتصاد کشور و بالارفتن دامنه ی بیکاری ها این امکان ذهنی، خیلی ناچیز متصور است، و چه در عرصه سیاست جهانی و در برابر غول آمریکا نیز، حاکمیت آوانگارد تضمین سرمایه داخلی جهانی را دشتخوش بیشتر بحران کرده و طبعا دیگراعتبار خود را در مقابل سرمایه سالاری نئولیبرال از دست داده و بهمین خاطر پیاپی باخته و روز بروز و هرچه بیشتر ناتوان شده و می شود.
اما کودتا، این دسیسه ی چندش آور و فعلا ناروشن سیاسی، و بویژه با دخالت نظامی چند تن از سران ارتش، و به تبع آن ماریونت پریروز ارتش یک ماجراجوئی کودکانه، کودنانه، پوشیده و ناگهانی نبوده که بدین سادگی در هم بریزد؛ او می بایست برنامه ریزی از پیش شده باشد که در خیزش مخالفان کودتا، می بینیم صدهاهزار پرچم بدست در فردای همانروز رژه جهشی رفته اند. به هررو، ماجراجوئی که تاکنون به کشتار و قربانی شدن بیش از 290 انسان بی گناه در دام اردوغان ها انجامیده و می تواند موجب کشتارهای کور بیشتر فرداها هم شود. بنا بر این سزاست که این توطئه مرموز و عمدتا بیرونی، به یاری رسانه های مستقل و زیر ضرب داخلی و مدیای مترقی جهانی از ابهام درآید و می باید هم بازگشانی همگانی بیابد و نتایج چنین برنامه ریزی های ضدبشری در پیشگاه صلح دوستان افشاگری شود.
از دید انسانی و متمدنانه همه ی دمکرات ها، جهانیان نوعدوست، باورمندان به اراده ی توان دگرگونی توسط مردمان کار و تنگدست و مترقی، و ما چپ ها و کمونیست ها، این ماجراجوئی های قدرت و ثروت و مبتنی بر سود اقلیت بالائی ها و یا دربرگیرنده ی منافع کودتاچیان، همیشه و بی هر اگر و امائی اقدام غیرمردمی محکوم بوده و هست و بدون استثناء، هیچ کودتائی هرگز راه به کشف چاره های لازم نبرده و نمی برد، بلکه جوامع و منافع متضاد آنها را بسود قدرتمندان سرمایه رودرروی هم گذارده و به جنگ فرسایشی کشانده و به همنوع کشی دامن می زند. سرنوشت ناگواری که در فردا بی آینده ی ترکیه در چشم انداز آتی ست و باید هوشیار شد. من تردید ندارم که این بازیچه ی ارتشی شبه کودتا، به هیچوجه خودجوش نبوده و متاثر از دست های پنهان در بالماسکه خنده دار “ارتش ناتوئی ترکیه” که این ارتش هیچ استقلالی در اراده ی نظامی خود در ناتو نداشته و بدون پشتیبانی همه گونه ی آنها قادر به تأمین سلاح های خود نیز نیست. از این تأتر کودتای ترکیه بوی سرگندگی راه حل های نئولیبرالیسم و همزمان جاهطلبی ساختارهای ضدبشری آمریکائی ـ ناتوئی و در یک واژه سرمایه گلوبال و بحرانزده برمی خیزد؛ چنین ارتشی مبتلا به چنین سرسپردگی به فرهنگ میلیتاریسم، هرگز اختیار ناچیزی ندارد، چه رسد به کودتا، و ناچار وابسته ی مطلق به سران نظامیکار جهان پراز آشوب و جنگ پیوسته است.
جای گمان ندارد که مردم رنگین فرهنگ و مسالمتجوی این کشور با خودکامگی اردوغان، رویاهای بیمارگونه ی گولن و برتریجوئی های ناسیونالیست های راسیست مخالفند و البته بخش تنگدست آن که قریب به اتفاق شهروندان ترکیه محسوب می شوند، قربانی جنگ این چند تن و قطب های جاهطلب هردوسوی در قله ی امن نشسته بوده و خواهند شد. اقتصاد کوچک مونتاژ، بازار محصولات میوه و تره بار و درآمد پایه ای این کشور که توریسم شکننده اش بوده و هست؛ در پی ماجراجوئی های بارهای بار شخص اروغان و حزبش آسیب های ژرف و فراوان خورده و سیاست خشونتگرائی دولت حاکم با مخالفان بیشمار ناراضی، جامعه ی سیاسی اروپای مشترک را نیز در برابر خود نشانده است. چشم انداز چنین فرد خودکامه و گرایش های ناسیونالیستی و همکاری با ارتجاع مذهبی داعش و تشویق دشمنانه غیرستیزی جز ویرانی بیشتر کشور و تحریک جنگ های داخلی نمی تواند سودی به بار آورد؛ بنا بر این فردای ترکیه با بقای این ساختار تاریک است.
28 تیر 1395