جمهوری اسلامی از بدو تاسیسش تا کنون، در پی صدور انقلاب اسلامی به کشورهای اسلامی، بارها دچار بحرانهای خارجی و داخلی بوده است. ولی هیچگاه مانند چند ماه اخیر گرفتار بحرانهایی نگردیده است که موجودیتش را به این شدت به چالش بکشد.
بویژه سپاه درعرصه سیاست خارجی و داخلی با حذف ارگانهای مدنی و نهادهای انتخابی باعث بروز بحرانهای پی درپی گردیده و ارکان نظام را تا مرزهای تزلزل پیش رانده است. سرکوب خشن اعتراضات مردمی چند ماه گذشته و دادن اطلاعات دروغ و انحرافی به جهانیان درباره علل واقعی سقوط هواپیمای اوکراینی به مدت ۳ روز، نگهداری جعبه سیاه، اعلام قصد خروج از پیمان منع گسترش سلاحهای هسته ای، ادامه سیاست ورشکسته نه جنگ نه مذاکره، تشدید سیاست سرکوب در داخل، از جمله فشار برخانواده های داغدار جانباختگان سانحه هوایی برای منع مراسم سوگواری، محکومیت هفت معلم مجموعا به ۴١ سال زندان، محکومیت هشت تن از امضاکنندگان درخواست استعفای خامنه ای به زندان و تبعید، اعلام صدور کارت ملی به صورتی که داشتن آن برای اقلیتهای مذهبی غیررسمی ایران غیر ممکن شود، نمونههایی از بحرانهای خودساخته جمهوری اسلامی است.
در این میان باید سرنگونی هواپیمای مسافربری اوکرایینی را رویدادی بسیار مهم و جدی به شمار آورد. این واقعه ورشکستگی نظام جمهوری اسلامی در مدیریت بحرانهای خودساخته را برای مردم ایران و جهانیان به نحو بارزی آشکار ساخت، به طوری که می توان گفت جمهوری اسلامی تا کنون هیچ گاه در سیاست خارجی با چنین رسوایی مواجه نبوده و در انزوای دیپلماتیک قرار نگرفته است.
آمریکا هم، با رییس جمهوریی که دراشکال نامتعارف ولی هدفمند در صدد پیشبرد منافع این غول نظامی و اقتصادی است، میکوشد با اقدامات غیرقانونی مانند خروج از قرارداد برجام، اِعمال تحریم های ضد مردمی و یا ترور سردار قاسم سلیمانی بحرانهای جدیدی در منطقه ایجاد کرده و از آب گل آلود ماهی بگیرد.
آنچه دیگر مسلم به نظر می رسد این است که جمهوری اسلامی با شتاب به سوی فروپاشی می رود و با شناختی که از خودبزرگ بینی ها و ندانم کاری های سردمداران جمهوری اسلامی داریم، متاسفانه نباید بروز فجایع و بحرانهای سنگینتر مانند جنگی تمام عیار را، حتی درآینده نزدیک، دور از انتظار بدانیم.
در این شرایط، آگاهی و آمادگی و احساس مسئولیت نیروهای سیاسی برای مواجهه با عواقب فروپاشی امری است که می تواند اثرات شوکهای ناشی از فروپاشی را به حداقل برساند.
جبهه ملی ایران- اروپا، براین باور است که جامعه ایران آمادگی بالقوه دریافت شوکهای ناشی از فروپاشی را داراست، زیرا از یک طرف جامعه مدنی بالغ و پیشرفته ای با قشر وسیعی از افراد تحصیلکرده و کارشناس و از طرف دیگر کادرهای ورزیده ای در نهادهای مدنی دولت (غیراز نهادهای شرعی)، در کشور وجود دارند. ارگانهای اداری حکومت منهای نهادهای انگل شرعی بخوبی می توانند کشور را تا شکل گرفتن دولت موقت، که آنهم تدارک کننده انتخابات آزاد و شفاف مجلس موسسان برای تدوین قانون اساسی جدید است، اداره کنند.
احتمال قریب به یقین می رود که نظام ولایت فقیه تا آخرین لحظات به مقاومت و سرکوب ادامه دهد و حتی ممکن است بی محابا دست به کشتار مردم بزند. لکن، نیروهای پیشگام سیاسی هیچ گاه نباید از شیوه خشونت پرهیزی مبارزه به ویژه بسیج اعتصابات همگانی روی برگردانند. به هرجهت، سیر کلی رویدادها در جهت تضعیف شتاب آمیز قدرت جمهوری اسلامی است.
هم اکنون ریزشهایی از بدنه سیاسی- اجتماعی نظام آغاز شده است، که از آن جمله است اعلام شماری از هنرمندان برای عدم شرکت در دهه فجر(که با فشار رژیم برای لغو این تصمیم همراه بوده)، انتقاد علنی پاره ای از نمایندگان مجلس از عملکرد مسئولین درموضوع سقوط هواپیما و فشار بر خانواده های جانباختگان و غیره. تردیدی نباید داشت که این ریزشها به موازات بحرانهای جدید در نظام افزایش یافته و نهایتا به نیروهای مسلح، خواه سپاه، خواه ارتش یا پلیس نیز سرایت خواهد کرد. چنین رویدادی نقطه عطفی در روند فروپاشی نظام جمهوری اسلامی و آغاز مرحله گذار خواهد بود.
در این میان، نیروهای سیاسی به ویژه نیروهای ملی و در راس آنها جبهه ملی ایران باید هشیار باشد، به موقع و سنجیده عمل کند و بکوشد همراه با دیگر نیروهای ملی، دموکرات و لاییک روند گذار را سازماندهی کند. در این راستا جبهه می تواند نیروها و عناصر فعال ملی در میان معلمان، دانشجویان، کارگران، کارمندان، مهندسان، زنان و حتی بخشهایی از نیروی نظامی را در صفوف خود جای دهد. شرایط و اوضاع و احوال انقلابی حاضر نشان از نزدیک شدن مرحله ای دارد که جبهه ملی باید در ائتلاف و همکاری با همه نیروهای آزادیخواه و دموکرات وارد کارزار شود.
جبهه ملی ایران- اروپا (سامان ششم)
١۶ بهمن ١٣٩٨ بربر با ۴ فوریه ٢٠٢٠