یک ویدئو از مقاومت دو دختر با یکی از اوباشان حکومت اسلامی بر سر نوع پوشش، و سخنان دخترها، آینه ای از تضاد جامعه ما و در عین حال گویای انتظارات جامعه زنان از شهروندان کشور، و نیز ضرورت تحول مقاومت فردی در برابر تجاوز اسلام سیاسی به مقاومت اجتماعی می باشد.
در متن درگیری، آنچه دختران شجاع می گویند، حکایت داغ های نشسته بر پیکر جامعه و میهن هستند:
کشور را ویران کردید، گورتان گم کنید از ایران، برو وگرنه مردم را رو سرت می ریزم ! ما را از چه می ترسانید؟ پول نداریم نان بخوریم! برو گمشو .. شما ریدید تو مملکت ما و …
این فریادها در ایران هر روز بلندتر می شوند.
سخنان این دو دختر شجاع ایران، آینه ای از تضاد جامعه ایرانی با قطب اسلامگرایان بوده، و در عین حال گویای انتظارات جامعه زنان از شهروندان کشور، و نیز بیانگر ضرورت تحول مقاومت فردی در برابر تجاوز اسلام سیاسی به مقاومت اجتماعی – میدانی می باشد.
حکومت اسلامی در طول عمر خود چنین وانمود کرده که حجاب موضوع مختص بخشی از زنان است. در حالیکه تحمیل حجاب اجباری – اسلامی، نماد سلطه اسلامگرایان و سیاست تهاجم دینی و فرهنگی به جامعه ایران بوده و این تهاجم سیستماتیک حکومتی، مقاومت سازمانیافته اجتماعی را طلب می کند. سخنان دختران شجاع و تهدید بمیدان آوردن مردم، بیان ساده کلیدی ترین امر مبارزه در شرایط امروز ایران است.
ترجمان سیاسی و مبارزاتی سخن دختران آگاه و شجاع، دعوت از مردم برای پایان دادن به مقاومت فردی زنان و جامعه زنان و سازمان دهی مقاومت اجتماعی بمثابه امری آزادی خواهانه، انسانی، سیاسی، شهروندی، میهنی، ملی و حقوق بشری در برابر تجاوز دوم اسلام به ایران است.
اینروزها ورد زبان مردم خطاب به حاکمان و دنبالچه های شان اینست که گورتان را از ایران گم کنید. جامعه ایران امروز، با ماهیت انسان ستیزانه و ایران ستیزانه اسلام در ایران آشنا شده و حافظه مقاومت ایرانیان در برابر تجاوز بیگانگان بیدار شده است. جامعه آشنا به تاریخ و هویت خویش، مصمم است تا طرح نو برافکند و ضرورت حاکمیت سیاسی تبلور خرد جمعی امروز خود را در اشکال گوناگون فریاد می زند. زنان و مردان ایران، سموماتی سیاسی و فرهنگی که در دو حکومت شاه و شیخ در پیکر جامعه شهروندی تزریق شده بود را اکنون استفراغ می کنند و روح ایراندوستی خردمندانه، سلحشوری، آزادیخواهی و برابری طلبی جنسیتی را جایگزین آنها می کنند.
ضعف انقلاب مشروطه در برقراری جمهوریت و لائیسیته، تبلیغات و خرافه پروری در رژیم پهلوی، اجبار دین رسمی و تدریس اجباری خرافات اسلامی در مدارس ، زیارت های مکرر شاه در مکه و قبرهای مرده های اسلام در ایران و بیگانگی دیکتاتور باستانگرا با سکولاریسم، لائیسته و دمکراسی، و …، در شرایط خلع سلاح آته ئیست ها، بستر قدرتگیری اسلامگرایان پنجاه و هفتی (پایه اجتماعی و فرهنگی حکومت اسلامی) را مهیا ساخت.
آنچه حزب الله و شاه الله را بهم پیوند داد، دین اسلام بود که یکی قصد احیای سلطه مطلق مکتبی – تاریخی خود بر ایران و ایرانیان را داشت و دومی تناقضی از دو متضاد ایرانگرائی و اسلامگرائی بود.
حاصل کشمکش ایندو و علاقه و منافع قدرت های بزرگ به استفاده از ابزار دین در خاورمیانه، شرایط فاجعه بار کنونی را ایجاد کرد. جامعه ایران در آستانه بیرون آمدن از پیله تاریخی دیکتاتوری (حکومت فردی) و اسلام و اسلامگرایان است!
جامعه شهروندی و میهن مان را دریابیم و دعوت به مقاومت اجتماعی را پاسخ ملی دهیم.
برای برون رفت از شرایط کنونی، حول اشتراکات وفاق ایجاد می شود ولاغیر!!!
سه اصل آزادی شهروند، جامعه و میهن، در یک نظام قانونمند جمهوری لائیک، دمکراتیک و سوسیال، می تواند سقف مشترک رزم ما برای همپیمانی میدانی و جنبش اقدام در خیابان جهت براندازی حکومت اسلامی باشد. میدان و خیابان را دریابیم! قدرت ایران و ایرانیان در خیابان و جنبش اقدام در خیابان است!
اقبال اقبالی
29.07.2022
www.tribuneiran.org