تغییر گوهر اختلاف ارضی اسرائیل و فلسطین به جنگ مذهبی
جنگی که با جنایت حماس در اسرائیل آغاز شد، هر روز بواسطه اراده اتاق های جنگ ، گوهر مذهبی آن غلیظ تر می شود. دفاع اسرائیل از حق موجودیت خود و ایجاد دیوار حفاظتی نظامی برای حفظ جان شهروندانش از یکسو، و سیاست حماس و فاشیست های اسلامی – مذهبی منطقه برای نابودی اسرائیل، خاورمیانه را به بشکه بروت تبدیل کرده است.
در این شرایط بحرانی، کاسبکاران دین کوشش دارند کالای قاچاق نفرت پراکنی را به اقشار عقب مانده فرهنگی و اجتماعی بفروش رسانند و توان و امکانات آنها و کشورها را بنام دین و بکام حاکمان، هزینه کنند.
اینروزها شاهد بمیدان آمدن پوپولیسم اسلامی در کشورهایی نظیر ترکیه، پاکستان، گروه قلیلی در ایران و … هستیم. اسلام سیاسی که روزی ابزار مبارزه غرب علیه “شرق” بود، اکنون این طاعون دامن غرب را هم گرفته و تظاهرات های پوپولیست های اسلامگرا در کشورهای اروپایی با شعارهای فاشیستی، ابعاد گسترده ای یافته است.
اگر در ۴۴ سال گذشته فاشیسم اسلامی، ایران و ایرانیان را مورد تهاجم قرار داده بود، اکنون در ابعاد بسیار گسترده تر، در خاورمیانه و در میان مهاجرین در اروپا سر بلند کرده است. اینبار از خاستگاه اسلامگرایانه، موجودیت اسرائیل، یهودیت، یهودیان و ارزش های آزادیخواهانه، سکولار دمکراتیک و انسانی هدف گرفته شده اند.
جنبش مذهبی و فاشیستی اسلامگرایانه، یکی از ویرانگرانه ترین خطرهایی می باشد که بشریت را تهدید می کند.
فزون طلبی دولت اسرائیل، سیاست مجازات جمعی و کشتار بیش از هفت هزار فلسطینی، انتقامجوی کور و نقش مذهبیون افراطی یهودی در نفی حقوق شهروندان فلسطینی، نقش مهمی در جنگ گسترش یابنده حاضر دارد.
شرایط جهان و بخصوص منطقه خاورمیانه، تغییر یافته و تداوم سیاست های گذشته ناممکن است.
گروهی بر این گمان هستند که بایستی سر مار در ایران زده شود و با لشکرکشی و حمله نظامی به ایران می توان به صلح دست یافت. هر جنگی با ایران، می تواند جهان را به جنگ جهانی نزدیک تر کند.
تغییرات در کشورها توسط عامل خارجی، هزینه های سنگینی دارد و پرواضح است که سرنوشت کشورها را قدرت های برتر و پیروز جنگ رقم خواهند زد.
هنگام آن رسیده که اسرائیل سیاست مدارا را جایگزین تهدید، اسلحه و قلدری سازد.
اسرائیل دیگر نمی تواند رل قلدر خاورمیانه را ایفاء کند. نیاز همزیستی مسالمت آمیز در خاورمیانه ایجاب می کند که از خاستگاه همسایه برابرحقوق با دیگر کشورها و برافراشتن پرچم سیاسی لائیسیته و دمکراسی، سیاست سازنده در ساختن آینده بهتر برای خود و منطقه داشته باشد.
ایران همواره نقش بزرگی در خاورمیانه داشته و خواهد داشت. رژیم اسلامی از پتانسیل کشور ما برای تخریب و ویرانگری استفاده کرد و این سیاست و حکومت بایستی به گورستان تاریخ فرستاده شود.
انقلاب “زن زندگی آزادی”، قادر است ریل جنگ های مذهبی و نژادی را تغییر دهد و فاشیست های مذهبی را منزوی سازد و بستر همزیستی جوامع شهروندی زیر سقف آزادی، مدارا، دمکراسی و لائیسیته را مهیا کند.
گسترش ارزش های انقلاب “زن زندگی آزادی”، شانسی واقعی در خاورمیانه برای حل دمکراتیک و عادلانه اختلاف ارضی اسرائیل و فلسطین نیز هست.
ما ایرانیان، ۴۴ سال فاشیسم اسلامی و جنایات اسلامگرایان را تجربه کرده و بنظر می رسد که جامعه آگاه ایران، با هیچ گروه مذهبی و نژادپرست فلسطینی، اسرائیلی و … همسو و همراه نمی شود و جایگاه سیاسی خود را در دفاع از برابرحقوقی کشورها، سکولاریسم، لائیسیته و حل اختلافات با شیوه گفتگو، می بیند.
ما سیاست مجازات جمعی مردمان فلسطین (که خود همانند ایرانیان گروگان تروریست های حاکم اند) توسط دولت اسرائیل را مغایر حقوق بین الملل دانسته، محکوم کرده و جهان ملزم به تامین امنیت اسرائیل و شهروندان آن و مردم فلسطین است. لازم به گفتن است که سیاست سازمان ملل در عدم محکومیت جنایت گروه تروریستی حماس در اسرائیل، از جنس سیاست مماشات ۴۴ ساله با فاشیسم اسلامی در ایران و چشم بستن روی جنایت علیه بشریت اسلامگرایان در ایران است.
پیش نیاز پایان جنگ جاری و برقراری صلح پایدار در خاورمیانه؛ ۱) تغییر سیاست جنگ خواهانه در هرم قدرت سیاسی در اسرائیل و فلسطین، و ۲) پیروزی انقلاب “زن زندگی آزادی” در ایران است.
برای پیشگیری از کشتار بیشتر انسان ها، بایستی خطر گروه تروریستی حماس را بر طرف کرد و شرایط برای انتخابات دمکراتیک و قدرتگیری نیروی سکولار دمکرات و صلحدوست را در فلسطین و اسرائیل تدارک دید.
ما ایرانیان با به پیروزی رساندن انقلاب “زن زندگی آزادی” می توانیم به استقرار صلح کمک کرده و تجربه سیاسی و فرهنگی مان در حذف حکومت دینی را به ملت های اسرائیل و فلسطین منتقل کنیم.
در پایان سخن:
اگر “دنیا هم زیر و رو شود”، الویت نخست ما ایرانیان انقلاب سوم و برچیدن حکومت اسلامی است.
اقبال اقبالی
31.10.2023
www.tribuneiran.org