مستحضرید که اینترنت قطع بود و لذا نمیتواستم ارتباط برقرار کنم.
نظر من در مورد اتفاقات اخیر.
من خودم در سه تظاهرات شرکت کردم و انچه را دیدم خدمت دوستان عرض میکنم.
در روز اول اعتراضات یعنی شنبه به مدت دو ساعت تظاهرات به صورت مسالمت امیز رخ داد اما از ساعت دوازده ظهر سرکوب تمام عیار آغاز شد. تظاهر کنندگان هم دست روی دست نگذاشتند و از خود در مقابل نیروهای سرکوبگر دفاع کردند. انها به کمک سنگ و چوب به مقابله با نیروهای امنیتی پرداختند. به دلیل راهبندان به وجود امده در شهر, رفت و امد نیروهای سرکوبگر مختل شده بود و لذا در شب اول برگ برنده در دست معترضان بود. اما در روز یکشنبه ورق برگشت. در صبح روز یک شنبه نیروهای امنیتی به حمله به خودروهای معترضین روی اوردند و در شب یکشنبه از گلوله های جنگی برای سرکوب معترضین استفاده کردند. در روز دو شنبه نیز همین رویه را ادامه دادند.
تظاهر کنندگان چه کسانی بودند?
تظاهر کنندگان عموما متعلق به طبقات فرودست جامعه بودند اما اینگونه نبود که طبقات متوسط نقشی نداشته باشند. در اصفهان برخی از مناطق که نسبتا مرفه نشین است نیز شاهد تظاهرات بود. به صورت کلی نمیتوان گفت که فقط طبقه فرودست به میدان امده بود. بلکه بخش قابل توجهی از طبقات متوسط جامعه نیز حضور داشتند. اما انچه خیلی واضح به چشم می امد این بود که عموم تظاهر کنندگان جوان بودند. عموما بین هجده ساله تا سی ساله بودند. بسیاری از انها بچه دبیرستانی بودند. من حتی شاهد حضور نوجوانی سیزده چهارده ساله نیز بودم.
معترضین نه به دنبال اسیب زدن بودند و نه عدم خشونت را قبول داشتند. انها در مقابل دو گانه بردگی و توحش گزینه مقاومت را انتخاب کرده بودند. اگر چه رسانه های بین الملی قصد داشتند وانمود کنند اعتراض کنندگان به عدم خشونت اعتقاد دارند ولی حقیقتا اینگونه نبود. معترضین به خشونت مشروع اعتقاد داشتند. خشونتی که مقاومت در برابر سرکوبگران است.
معترضان به پایگاه های حکومت حمله میکردند. هر بنای عمومی ای که رد پایی از سلطه گری در ان دیده میشد توسط معترضین مورد هجوم قرار میگرفت. کلانتری ها, دفاتر امام جمعه, حوزه علمیه پایگاه های بسیج, دوربین های جاسوسی یا به اصلاح امنیتی و مراکز غارت حکومت یا به اصطلاح بانکها توسط معترضین مورد حمله قرار گرفتند. معترضین به دنبال تسخیر یا خلل ایجاد کردن در تمام دستگاه های حکومتی بودند.ولی معترضین به خانه های مسکونی, فروشگاه ها, بیمارستانها و مدارس به هیچ عنوان کاری نداشتند و حتی تعدادی از انها مرتب به مردم توضیح میدادند که هدفشان اسیب رساندن به مردم و اموال انها نیست. پیرمردی که شلوار خانگی پوشیده بود و معلوم بود از اهالی محل است, کنار من ایستاده بود و وقتی بانک قوامین دود شد و به هوا رفت لبخند رضایت امیزی بر لب نشاند.
ایا معترضین رهبر و سازماندهی داشتند?
معترضین رهبری نداشتند اما سازماندهی داشتند. این سازماندهی توسط حزب یا دولتی به وجود نیامده بود و در سطح ملی نیز ظهور نمیکرد. بلکه توسط خود معترضین ایجاد شده بود. شبکه ای غیر متمرکز بین انها ایجاد شده بود. قطعی اینترنت مانع از برقراری ارتباط بین معترضین نشده بود. در نوشته بعدی مفصل توضیح خواهم داد که سازماندهی هوشمندانه معترضین که مرا به حیرت انداخت چگونه عمل میکرد. این نوع سازماندهی الهام بخش بود.
جنبش, رهبر نداشت ولی سازماندهی درونی داشت.
شعارهای جنش عموما شعارهایی سلبی و علیه حکومت و مقامات اصلی ان بود. من از یک نفر در انجا پرسیدم هدف شما چیست او با لهجه غلیظ اصفهانی فقط دو جمله گفت:
آخوندا برن و بعدش هم رفراندم بشه.
بر خلاف جنبش هشتاد و هشت این جنبش شعار محور نبود بلکه عمل محور بود. کلا هدف از ان اعلام حرفهای تکراری نبود بلکه هدف تسخیر و خلل ایجاد کردن در کارکردهای حکومت بود که خوشبختانه حماقت خود حکومت مبنی بر قطع اینترنت ناخواسته به نفع معترضین شد.
انچه باعث فروکش موقتی این جنبش شد نه فقدان سازماندهی بود و نه فقدان رهبری و نه فقدان مدنیت یا هر چیز دیگری. خیلی ساده فقدان اسلحه بود. اسلحه ای که به پارتیزانهای ایتالیایی در جنگ جهانی دوم رسید به معترضین ایران نرسید.
پینوشت
در اینترنت صحنه دادن گل به مامورین نیروی انتظامی مرتب پخش شد. ولی حقیقتا در جریان تظاهرات چنین صحنه هایی نادر بود. کلیت فضای اعتراضات همان بود که خدمت شما عرض کردم. در اینده مطالب بیشتری خواهم نوشت.
گزارش یکی از شهروندان از اصفهان