در هشتاد و چهارمین جلسه ماهانه کانون کتاب تورنتو، در روز جمعه 10 ژانویه، دکتر مهرداد وهابی، استاد اقتصاد دانشگاه پاریس و پژوهشگر مرکز تحقیقات ملی فرانسه، در باره اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی سخنرانی کرد. حوزه کار و تحقیق دکتر مهرداد وهابی در باره اهمیت تاثیرگذاری قوه قهریه و خشونت و تخریب بر عملکرد نهادهای اقتصادی جمهوری اسلامی است. به نظر دکتر وهابی بلافاصله پس از انقلاب 57 در زمینه اقتصادی یک سری وقایع مهم در ایران روی داده است. مصادرههای بزرگ و تشکیل بنیاد مستضعفان، جنگ 8 ساله با عراق، جنگهای داخلی در ترکمن صحرا و کردستان، دستگیریها و اعدامها در سال 60 و دستگیریهای بزرگ و کشتار سال 67 و مهاجرتهای گسترده ایرانیان، که در تاریخ ایران بی نظیر است، همه در شکلگیری اقتصاد سیاسی ایران تاثیر داشته است.
به نظر دکتر وهابی، بیش از سه و نیم میلیون ایرانی به خارج مهاجرت کردهاند که تاثیر تخریبی زیادی بر اقتصاد ایران داشته است. در سالهای گذشته همچنین تخریب روحی و جسمی مخالفان و دگراندیشان ادامه داشته است و در عین حال نباید از تحریمهایی که از زمان انقلاب آغاز شد و از سال 2006 ابعاد خاصی به خود گرفت و تقریبا از 16 ماه پیش بسیار شدیدتر شد غافل شد. ابعاد تحریمها آنقدر بزرگ بوده است که به یک معنا خسارات آن با جنگ 8 ساله قابل مقایسه است و ایران را در آستانه نوشیدن جام زهر دیگری قرار داده است.
دکتر وهابی در سخنان خود گفت که در طول همه این سالها در ایران به جای تولید بیشتر شاهد تخریب بیشتر بودهایم. مسئله این است که در حال حاضر چه ارزیابی از وضعیت اقتصادی ایران وجود دارد؟ مشکل اقتصادی کشور بطور رسمی چگونه مطرح میشود؟ چه راه حلی برای درمان این مشکل پیشنهاد میشود؟ مهرداد وهابی عقیده دارد مهمترین مشکل اقتصاد ایران هزینههای سنگین و هنگفت حفاظتی- امنیتی است. اقتصاد ایران بطور کلی به دوبخش تقسیم شده است. بخشی که مستقیما از حمایت قوه قهریه برخوردار است و بخشی که از این حمایت برخوردار نیست.
نفت در ایران، نعمت است یا نکبت؟
دکتر وهابی در ادامه سخنان خود گفت که در مجموع اگر بخواهیم مسئله ایران را در نظر بگیریم بزرگترین مشکل اقتصاد ایران درآمدهای نفتی است. آیا درآمد نفتی نعمت است یا نکبت؟ گروهی از اقتصاد دانان میگویند در ایران درآمدهای نفتی به جای اینکه نعمت باشند باعث نکبت شده است. چرا؟ چون درآمدهای نفتی که وارد کشور میشود قدرت رقابتی بخشهای غیر نفتی را پایین میآورد، ارزش ارز را بالا میبرد و به این ترتیب بخش دولتی که از درآمد نفت بهره مند میشود بزرگ و بزرگتر میشود و بخش خصوصی که به درآمد نفت وابسته نیست مدام کوچکتر میشود.
مهرداد وهابی گفت: «برای حل این مشکل دو راه پیشنهاد میشود: یکی تنوع بخشیدن به محصولات غیر نفتی و دوم خصوصی کردن اقتصاد ایران. اما به نظر من این ارزیابی دقیق نیست. اینکه آیا درآمدهای نفتی در ایران نکبت است یا نعمت؟ به نظرم میتواند کاملا نعمت باشد اگر مقامهای سیاسی در جهت نعمت کردن این درآمدها فعالیت کنند. مثلا در کشور نروژ اینطور بوده است. کشورهایی بودهاند که درآمد نفتی باعث افزایش تولید شده است. قدرت سیاسی و نهادهای سیاسی در کشورهای نفتی میتوانند نقش موثری داشته باشند.»
به نظر دکتر وهابی: «در ایران اقتصاد زیر سلطه نهادهای شبه دولتی است که نه دولتی هستند و نه خصوصی. این نهادها همه جا حاضر هستند. مانند بنیاد مستضعفان، ستاد اجرایی فرمان امام و نهادهای وابسته به سپاه پاسداران. نهادهای دولتی در ایران و بطور عمومی نهادهای موازی مسئله اصلی ایران است. وجود این نهادها مشکل دیگری را طرح میکند و آن اینکه فعالیت اقتصادی در ایران تا چه اندازه مستقیم و غیر مستقیم تحت عملکرد قوه قهریه قرار دارد.»
دکتر مهرداد وهابی در ادمه سخنان خود گفت: «در ایران ما دو حوزه اقتصادی داشتهایم. یکی تحت پوشش حفاظتی- امنیتی قرار دارد مثل بنیادها و بخش دیگر که بنگاههای خصوصی هستند یا مایملک خصوصی اشخاص ساکن خارج از کشور یا اموال شخصی متعلق به اقلیتهای مذهبی را در اختیار دارند و خارج از پوشش حفاظتی- امنیتی قرار میگیرند. رابطه این دو دسته نهاد با قوه قهریه دوگانه است. دسته اول نهادهایی هستند که رابطه مستقیم دارند و متکی به قوه قهریه و دسته دوم که از این حمایتها برخوردار نیستند. از لحاظ برخورداری این دو دسته نهاد از درآمدهای نفتی نیز ما شاهد این واقعیت هستیم که نهادهای گروه اول از درآمدهای نفتی مستقیما بهره میبرند، در حالیکه نهادهای دسته دوم مستقیما از درآمدهای نفتی بهره نمیبرند. هدف این دو دسته نهاد هم متفاوت است. هدف بنیادهای دسته اول حداکثر سازی سود نیست، بلکه اساسا به حداکثر ساختن ابزارهای قدرت میپردازند. در مورد دسته دوم هدف به حداکثر رساندن سود است».
دکتر مهرداد وهابی پنج ویژگی اقتصاد سیاسی ایران را به ترتیب زیر عنوان میکند:
«اول اینکه حقوق مالکیت در ایران تعیین شده نیست. دوم وجود نهادهای موازی است. سوم متناسب با نهادهای موازی ابهام در مورد مراجع تصمیمگیری وجود دارد و تعدد مراجع تصمیمگیری یکی از ویژگیهای این نظام است. چهارم اینکه اقتصاد و سیاست در ایران جدایی ناپذیرند و سرمایه داری آن از نوع سیاسی است. و پنجم اینکه توزیع در این نظام اساسا از طریق سیاستهای شبه بودجهای، پوپولیستی و خیریه و خیرات برای جلب حمایت اقشار و لایههای حامی نظام انجام میشود. بنابراین نهادهای شبه دولتی در ایران در تعارض با حقوق عامه شهروندان و مانع اصلی توسعه بخش خصوصی واقعی، ایجاد دولت رفاه و سازمان تامین بیمههای اجتماعی هستند.»
دکتر وهابی در پایان سخنان خود گفت برای اصلاح این اقتصاد سه کار بنیادی ضروری است. اول صرفه جویی در هزینههای حفاظتی- امنیتی و ضرورت نظارت یک دولت سکولار و دموکراتیک بر قوه قهریه. دوم لزوم ملی کردن بنیادهای شبه دولتی و اصل نظارت دموکراتیک مبتنی بر شفافیت در مورد دیگر نهادهای شبه دولتی. و سوم ایجاد یک دستگاه بیمه سراسری و تامین اجتماعی برای عموم شهروندان.
در بخش پرسش و پاسخ، دکتر مهرداد وهابی در پاسخ به پرسش سلام تورنتو در باره چگونگی استفاده صحیح از درآمدهای نفت و گاز در ایران آینده گفت:» نه فقط در آینده، بلکه در ایران امروز هم مهم است که از درآمد حاصل از فروش نفت و گاز چه استفادهای بشود. متاسفانه نفت در دوران جمهوری اسلامی خودمانی شده است. یعنی عامل اصلی تورم در ایران خودمانی سازی و خصوصی سازی در صنعت نفت است.
در ایران چهار مرجع از درآمد نفت و گاز در مراحل بهرهبرداری، اکتشاف، قردارداد و کمیسیونهای دریافتی استفاده میکنند. یکی نهاد ولی فقیه. دوم سپاه که بخشی از بهرهبرداری و استخراج و مدیریت چاههای نفت را بعهده دارد. سوم دلالهای خصوصی که در دوران تحریم فعالتر شدهاند و چهارم دولت. هر چهار مرجع از درآمدهای نفت و گاز بعنوان وسیله اقتدار و هزینههای جاری استفاده میکنند. بخور و ببرهای شخصی و سیاسی انجام میشود و بدنه خود را بزرگتر میکنند.
در کشورهای نفتی اگر درآمد فروش نفت افزایش پیدا کند و صرف هرینههای جاری شود، تورم ایجاد میکند چون نقدینگی بالا میرود. در حالیکه اگر این درآمدها در صندوق ذخیره ارزی باشد تا صرف بودجههای عمرانی شود، باعث تورم نخواهد شد. صنعت نفت ایران امروز ملی نیست و اولین راه برای آینده نگری در ایران ملی کردن دوباره صنعت نفت است. درآمد نفتی میتواند پشتوانه بسیار مهمی در ایران باشد. در حالیکه این درآمد تا امروز مهمترین منبع برای چلوگیری از انفجار بیکاری جوانان بوده است. بیکاری در میان جوانان ایران 70 درصد است و بخش مهمی از دانشگاههای ایران با جذب جوانان باعث شدهاند تا این بیکاری بصورت ضربتب خود را نشان ندهد.
برگرفته از سایت: سلام تورنتو