خطر جنگ هسته ای بی تردید بزرگترین تهدیدی است که بشریت در معرض آن قرار گرفته است. پس از انفجار دو بمب هسته ای بوسیله آمریکا در هیرو شیما و ناکازاکی در 1945 بحث در باره ممنوعیت در تولید، کاربرد و یا عدم گسترش این سلاح در ابعاد منطقه ای و بین المللی مطرح بوده است، بدون آنکه به نتیجه گیری قطعی بیانجامد. مهم نرین حاصل این بحث ها انعقاد معاهده عدم گسترش سلاح اتمی است. علاوه بر این کنوانسیون هایی نیز در باره تعداد سلاح اتمی و آزمایشات اتمی به تصویب رسیده اند. کاربرد سلاح اتمی در ضمن نقض معاهدات حقوق بشری نیز هست . از جمله ماده 6 کنوانسیون حقوق مدنی و سیاسی-1966م/1345ش- که حق زندگی را از حقوق ذاتی و سلب نشدنی انسان دانسته است. علاوه بر این مجمع عمومی سازمان ملل نیز خواستار ممنوعیت و عدم کاربرد این سلاح شده است. اما این تقاضاها نیز در حد توصیه های کلی است و الزامی برای دارندگان این سلاح و آنانی که قصد تولید آن را دارند، ایجاد نمی کند.
امروز پنج کشور عضو شورای امنیت-آمریکا، روسیه، بریتانیای کبیر، فرانسه و چین- دارای سلاح هسته ای هستند. علاوه بر آنها پاکستان، هند، اسراییل و کره جنوبی نیز دارای سلاح هسته ای شده اند. آمریکا در مقابل هسته ای شدن پاکستان- 1998-به این جهت که پاکستان در مبارزات اسلامی ضد کمونیستی و نیز در کشمیر تضعیف نشود، چشم هایش را بست. هند هم در 1974 به بمب اتمی دست یافت، بدون آنکه با واکنش تند جهانی روبرو شود. اسراییل نیز به جهت تهدید اعراب به نابودی اش به باشگاه دارندگان بمب اتم پیوسته است. کره شمالی نیز در 2006 به سلاح اتمی دسترسی یافته است. دست یابی این کشورها به بمب اتم به دلیل ضعف نظام جهانی در جلوگیری از اشاعه سلاح هسته ای و نبود برنامه مدون برای نابودی و ممنوعیت در ساخت این سلاح کشتار جمعی است. دو معاهده مهم منع گسترش سلاح هسته ای-1970- و معاهده منع جامع آزمایش هسته ای-1996- پیمان هایی داوطلبانه اند. ورود و خروج از پیمان ها داوطلبانه اند.
کشورهای جهانی بویژه قدرت های بزرگ در دوران جدید از طریق سیاست های تشویقی و یا وارد کردن فشارهایی مانند محاصره اقتصادی و نیز تدابیر جمعی دیگر تلاش در جلوگیری از اشاعه سلاح هسته ای کرده اند. این تلاش ها در مورد اوکراین، لیبی و عراق که دارای برنامه هسته ای بودند کارساز شد. همه این کشورها تسلیم جامعه جهانی شدند و دست از برنامه هسته ای خود برداشتند. اما نتیجه چه شد؟ اوکراین مورد تهاجم روسیه قرار گرفت. عراق و لیبی مورد حمله آمریکا و متحدان او قرار گرفتند، صدام و قذافی هر دو ساقط شدند. سقوط این دولت ها نیز به نوبه خود سبب گسترش تروریسم گردید. در مورد برنامه اتمی رژیم ایران، محاصره اقتصادی منجر به تسلیم ایران و پذیرش قرارداد معروف به 5بعلاوه یک شد- قرار دادی نامتوازن و قابل نقض از هر جانب ، با رژیمی استبدادی. اما کره شمالی نه حاضر به اصلاحات دمکراتیکی در داخل کره شمالی است که بتواند تولید و آزمایش سلاح هسته ای را متوقف کند، و نه می تواند جامعه جهانی را به قبول یک کره اتمی متقاعد سازد. لذا برای کره شمالی اگر بخواهد به سرنوشت صدام و قذافی و یا قراردادی تحمیلی مانند آنچه با ایران رفت، مواجه نشود، یک راه حل بیشتر باقی نمی ماند، آن هم در پیش گرفتن راه مذاکره با کره جنوبی برای ادغام دو کره است. راه حلی که هم مقبولیت جهانی دارد و هم مزایای فروانی برای هر دو کره بویژه کره شمالی در پی خواهد داشت. تحقق این راه حل نیز در گرو دست برداشتن و یا کاهش قدرت سیاسی خانواده کیم-اونگ است، که کار ساده ای نیست.
رویای اتمی شدن و اتمی ماندن در عین حال بدین معنا نیز هست که نظام امنیت جهانی نتوانسته است مصلحت جمعی جامعه جهانی را در یک جهان فاقد سلاح هسته ای، جایگزین رقابت دولت ها برای دست یابی به این سلاح خطرناک کند. رقابتی که در آن برنده ای وجود ندارد.
احمد تاج الدینی
سه شنبه12 سپتامبر 2017