|
اسرائیل و حکومت اسلامی، پس از ۴۵ سال شعار علیه یکدیگر، اکنون در مدار جنگ رودررو قرار گرفته اند. ادعای طرفین برای نابودی یکدیگر، شعارهای توخالی هستند. نه اسرائیل قدرت شکست حکومت اسلامی را دارد و نه حکومت اسلامی می تواند اسرائیل را به تسلیم مجبور کند. هر دو تا دندان مسلح و استعداد ویرانگری های بسیار دارند. واقعیت این است که تغییرات در اسرائیل، امری درونی و از راه انتقال قدرت به دولتی خردگرا، صلحدوست و مداراجو با همسایگان، توسط نمایندگان سیاسی بخش آگاه جامعه شهروندی اسرائیل میسر است. تجربه ماه های اخیر نشان داده که دولت آقای بنیامین نتانیاهو، چون اسلحه بدون ضامن است و سیاست واکنشی و انتقامجویانه آن، می تواند امریکا و اروپا را هم به چاه ویل جنگ بکشاند.
دولت اسرائیل و برخی کشورهای دیگر از “زدن سر مار در تهران” سخن می گویند. ترجمان سیاسی این سخن، جنگ با حکومت اسلامی و ویرانی ایران و کشتار مردم ایران و اسرائیل است. حکومت اسلامی یکبار از جنگ با عراق، برای تثبیت موقعیت خود بهره گرفت. سران حکومت اسلامی گمان می کنند جنگ، آنها از خشم و قیام ملت ایران نجات می دهد.
اگر جنگ با عراق به تقویت و تثبیت حکومت اسلامی انجامید، جنگ با اسرائیل فرصتی برای قیام ملی و پیروزی انقلاب «زن زندگی آزادی» مهیا می کند. حکومت اسلامی نه با حمله خارجی، بلکه در نتیجه انقلاب سوم ایران سرنگون خواهد شد.
ما در کجا ایستاده ایم؟
۱-اسرائیل و ایران در مدار برگشت ناپذیر جنگ قرار گرفته اند. البته نمی توان اسرائیل را از متحدین خود (امریکا، اروپا، کشورهای عربی ..)، تفکیک کرد. جنگ کنونی، جنگ میان جبهه جهانی نتانیاهو و حکومت اسلامی است. ماهیت جنگ کنونی ارتجاعی و خاستگاه آن، منافع ملت اسرائیل و ملت ایران نیست. شکست جنگ طلبان ایران و اسرائیل، با قدرت و خرد جمعی دو ملت ممکن است.
۲- راه ما، راه آزادی، دموکراسی، برچیدن حکومت اسلامی و حفظ تمامیت ارضی میهن است.
۳- حکومت اسلامی و دستگاه های سرکوب نظام، دشمنان آشتی ناپذیر ایران و ملت ایران هستند.
۴- در صورت شدت و فراگیری جنگ، شهروند ایرانی در دفاع از میهن و مردم، برای صلح و دوستی با ملت اسرائیل و جهانیان، برای پایان دادن به جنایت ها، غارتگری ها و تجاوزهای اسلامگرایان حاکم، می توانند متشکل در «جبهه ملت متحد»، خیابان ها را تسخیر کنند و پرچم مطالبات ملی را برافرازند:
زنده باد آزادی!
زنده باد صلح!
زن زندگی آزادی!
مرگ بر حکومت اسلامی!
۵- به نظر می رسد که شرایط برای برگردندان سلاح ها بسوی حاکمان جنایت پیشه و جنگ طلب فرا رسیده است. ما ملت ایران می توانیم سکان سیاست را از دست حاکمان خارج کنیم، در غیر اینصورت، رژیم اسلامی، ایران را فدای غزه و لبنان می کند.
۶- تجربه ایجاد «گروه های محله محور» در متن انقلاب «زن زندگی آزادی» و کوشش برای ایجاد نهادهای هماهنگی مبارزات سراسری، می تواند به تکوین اراده سیاسی برآمده از خرد جمعی جامعه شهروندی کمک کند. زدن سر مار در تهران، از تکالیف انقلاب «زن زندگی آزادی » است! ملت ایران و انقلاب «زن زندگی آزادی»، نه به قیم، بلکه به حمایت سیاسی کشورهای آزادیخواه نیاز دارد.
الویت ها و اشتراکات کلان اکثریت جامعه شهروندی ایران، می توانند حلقه های همبستگی سیاسی در “جبهه ملت متحد” و همگامی میدانی، “جنبش اقدام در خیابان” باشند:
صلح، آزادی، دموکراسی
مرگ بر حکومت اسلامی
برقرار باد جمهوری ایرانی
اقبال اقبالی
16.04.2024
www.tribuneiran.org