هفت سال گذشت و هنوز ناباورانه به یاد می آوریم که خبر کوتاه بود شاهرخ زمانی در زندان گوهردشت بعلت سکته مغزی درگذشت. علت مرگ بسیار روشن بود محروم کردن زندانی از دارو، مراقبت های پزشکی و مرخصی تا ناخواسته کشته شود.
زنده کشی در زندانها به یک مورد عادی تبدیل شده است و قدرتمداران از پذیرش مسئولیت شانه خالی می کنند و فکر می کنند که گذشت زمان می تواند این جنایات را از ذهن مردم پاک کند. حال امروز نه تنها اینگونه جنایات ها از ذهن ها پاک نمی شود بلکه مشعلی است در ذهن پویندگان راه برابری که باید مبارزه را ادامه داد، باید افشا کرد که اگر مبارزان برابری را کمتر اعدام می کنند ولی با زجرکش کردن زندانی روزی هزار بار زندانی را می کشند. ما می دانیم و باور داریم و هر روز بیاد می آوریم که در راه عدالت در ایران چه انسان های شریفی با فدا کردن جانهای شیفته خود در راه طبقه کارگر به ما یادآوری می کنند که با تمام وجود و عشق به زندگی از زندگی خود می گذرند و خواسته هایشان و انعکاس صدایشان طنین اش به بلندیای کوهها شنیده می شود ولی قدرتمداران بدانند که برای جوابگویی در پیشگاه مردم دیر نخواهد بود و فرار از جوابگویی جوابگویی ناممکن است، ما زندگان راهشان را ادامه خواهیم داد و برای زنده نگه داشتن دیگر زندانیان مبارزه کنیم.
در سوگ شاهرخ زمانی “اینجا مرگ هم ناله میکند”!
و این مرگ نه اولين است و نه در چنین شرایطی، در باورمان مي گنجد كه آخرين آن باشد. هر روز در زنداني، يكي از فرزندان مبارز ايران با اعدام يا مرگ مشكوك راهي گورستان مي شود. اگر هم هیچ کدام این دو نباشد، عدم رسیدگی درمانی و پزشکی، شرایط بسیار بد غذایی و بهداشتی، نبود تهویه هوای مناسب در سلول ها و انواع و اقسام فشارهای روحی و جسمی، سلامت زندانیان را ذره ذره می بلعد و آنان را به سوی نابودی می کشاند. فجايع جبران ناپذيري كه هر يك داغ ننگي بر پيشاني مسببان ان است.هيج ابائي و قبحي هم از طرف مسولين به كار گرفته نمي شود، کسانی که مسوول جان این زندانیان هستند. وضعیت زندانیان عادی از این هم دهشتناکتر است زندانیانی که خود قربانی نظم ستمگرانه حاکم بر جامعه ی سودمحور هستند و جز معدود افرادی آگاهی مانند شاهرخ زمانی، کس دیگری تنهایی، بیکسی و بی پناهی آنان و ظلمی را به تصویر نمی کشد که در حق آنان در زندان روا می شود. آگاهگریهایی که شاید شاهرخ بهای آن را با جانش داده باشد. اكنون که در سوك يكي دیگر از فعالان كارگري و مبارزی هستیم که قربانی بی عدالتی شده است، از خود میپرسیم که چه باید کرد تا از این سرنوشت به ظاهر ناگزیر، گریزی داشته باشیم به سوی عدالت و آزادی و رفع ستم از تمامی زحمتکشان که آرزو و هدف شاهرخ زمانی بود. ضمن تسلیت به خانواده زمانی و تمامی کارگران و زحمتکشان، اعلام می کنیم تا روشن شدن علت واقعی مرگ وی و آزادی بی قید و شرط کلیه زندانیان سیاسی از پای نخواهیم نشست و به جد خواهان تغییر شرایط زندانها برای همهی زندانیان هستیم.
کانون مدافعان حقوق کارگر
۲۲ شهریور ۱۳۹۴