در سالهای اخیر سپیده قلیان به یکی از نمادهای متفاوت مبارزه علیه استبداد و سرکوب جمهوری اسلامی بدل شده است. این تفاوت نه فقط به خاطر پروندهسازیهای متعدد علیه او، تحمل بازداشت و شکنجه و زندان و اعترافات اجباری و تبعید، و یا مقاومت جانانهاش در برابر این رنجها نمود پیدا کرده بلکه محصول وجدان بیدار، احساس مسئولیت و جسارت کمنظیر او در روایتگری خلاقانهاش از درون زندان و از سرنوشت زندانیان زنی است که با آنان همبند میشود و دردها و تبعیضها و سرکوب اعمالشده بر آنان را به شیوههای مختلف و چشم در چشم زندانبانانش به گوش مردم میرساند.
سپیده قلیان در طول این سالها علاوه بر فعالیتهای اکتیویستی، نامهنگاری، اعتراض، اعتصاب غذا و مصاحبههای روشنگر با رسانههای گوناگون، از شیوههایی کمتر تجربهشده برای نمایش عمیقتر رنج خود و همبندانش، و همچنین سرکوب سیستماتیک زنان زندانی استفاده کرده است. او اولینبار در سال ۱۳۹۹، پس از آزادی از زندان سپیدار اهواز اقدام به انتشار کتابی الکترونیکی با عنوان تیلاپیا خون هورالعظیم را هورت میکشد کرد که به شکلی دیگرگونه روایتگر وضعیت اسفبار زنان در آن زندان بود. او به تازگی با استفاده از فرصت کوتاه مرخصی استعلاجیاش از زندان بوشهر نیز اقدام به ساخت مستندی با عنوان پَنگ کرده که روایتگر رنج و سرکوب در بند زنانِ زندان بوشهر است.
این رویکرد و انتخاب شیوههای روایتگری که از نقل قولها، گفتگوهای ساده و یا خاطرهنویسی صرف فراتر میروند و جنبههایی هنری در حوزه ادبیات و هنرهای نمایشی پیدا میکنند، انتخابی است که محصول زاویه نگاه متفاوت این فعال سیاسی و کارگری به مسئلهی مهم روایتگری و ماندگار کردن این روایتهاست. در این مطلب نگاهی خواهم انداخت به کتاب تیلاپیا خون هورالعظیم را هورت میکشد و فیلم مستند پنگ و از اهمیت برکشیدن سرکوب و شکنجه به زبان هنر توسط سپیده قلیان خواهم نوشت.
تیلاپیا خون هورالعظیم را هورت میکشد
نوشتن از خاطرات زندان در ادبیات ما عمری حدودا هشت دههای دارد. روایت متفاوت بزرگ علوی از داستان دستگیری و زندانی شدن گروه موسوم به ۵۳ نفر و همچنین مجموعهی ورقپارههای زندان نخستین کتابهاییاند که با ترکیبی از ساختار تاریخنگاری و خاطرهنگاری و داستاننویسی نوشته شده و در اختیار مخاطبان قرار گرفتهاند و هنوز هم اسنادی کمنظیر و مهم برای درک شرایط اجتماعی و سیاسی دهه بیست شمسی ایران و شرایط زندانها در دوران رضا شاه هستند. پس از این دو مجموعه در طول سالها و دههها و تا همین امروز، همواره زندانیان سیاسی، نویسندگان و فعالانی که تجربهی زندان داشتهاند، در دورههای مختلف اقدام به نوشتن خاطرات خود از این تجربیات کردهاند. در تمام این سالها، چه در دوران پهلوی و چه در دورههای مختلف جمهوری اسلامی نوشتن این خاطرات به نوعی مبارزه و تلاش برای ارائهی تصویری واقعی و زنده از وضعیت اسفبار زندانهای سیاسی و عقیدتی بدل شده است؛ کشمکشی میان بیان واقعیت توسط زندانی، به قصد بیاثر کردن مخفیکاریها و دروغهای زندانبانان حاکم.
کتاب تیلاپیا خون هورالعظیم را هورت میکشد را میتوان تجربهای تازه و متفاوت در مقایسه با دیگر کوششهای چندین دههای برای روایتگری از درون زندان دید و مورد توجه و تحلیل قرار داد. این کتاب که در سال ۱۳۹۹ به صورت ترکیبی از متن، طراحی و نقاشی در قالب نسخه پیدیاف و به شکل آنلاین و رایگان توسط ایرانوایر منتشر شد، شامل پنج بخش است. بخش اول، «دروازه» یا همان دیباچهای است که توسط آوات پوری نوشته شده و خواننده را به خوبی برای ورود به دنیای خاص این اثر آماده میکند. دو بخش بعدی بخشهای اصلی روایت با عنوانهای «بازداشتگاه» و «سپیدار» است و دو بخش آخر «ده پرتره» و «ده لوحه» نام دارند که به صورت پیوست در انتهای کتاب آورده شدهاند.
«بازداشتگاه» شامل یازده روایت پس از دستگیریِ خشن سپیده قلیان و اسماعیل بخشی در اعتراضات کارگری هفتتپه و انتقالشان به بازداشتگاه است. روایتهایی که از نخستین ساعتهای بازداشت و انفرادی و بازجویی و شکنجه شروع میشود و آرام آرام با گسترش شناخت راوی از محیط و جغرافیای ناشناس بازداشتگاه، خواننده را هم با آنها آشنا و آشناتر میکند. راوی برای روایت و انتقال حسهای گوناگونی که در لحظات بازداشت دارد، راهی جز توصیفهای جزئی و قدم به قدم و البته گزینشی ندارد و میکوشد آنچه را خودش به مرور از محیط و فضای رعبآلود و مخوف بازداشتگاه و حسهای درونیاش درک کرده است به همان شیوه و ترتیب وقوع به مخاطب منتقل کند. او میکوشد از تمام امکاناتی که برای روایت وجود دارد استفاده کند؛ امکاناتی مانند تخیل، استفاده از صدای آه و نالهی بازداشتیهای تحت شکنجه، از بوها و از غذاهای بد، از بازجوییها و بازجوها، از تلاش برای شناختن دیگر بازداشتیها، از رسم نقشهی بازداشتگاه، از طرح دلشورههایش برای خانوادهی خود و سرنوشت اسماعیل بخشی، از آشنایی با زن زندانی عربی که در همان بازداشتگاه گرفتار است، و از کشیدن طرحهای ذهنیای که در ارتباط محتوایی تنگاتنگی با هر روایت هستند.
«سپیدار» شامل هشت روایت از لحظهی ورود سپیده به بند زنان زندان سپیدار اهواز است. روایتهای سپیدار بر خلاف روایتهای بازداشتگاه و با توجه به ورود راوی از تنهایی انفرادی بازداشتگاه به بند عمومی زندان و ارتباطش با زندانیان مختلف، تمرکزی دوچندان بر روی زندگی و روابط زنان زندانی دارد و راوی علاوه بر روایت داستان خودش، در هر روایت داستان زندگی یکی از این زندانیان را نیز طرح میکند. برخی از این روایات چنان ساختارمندند و با شروع و پایان و اوج و فرودهای روایی خوبی نوشته شدهاند که به شکل مشخصی به فضای داستانهای کوتاه نزدیک میشوند. در این بخش از کتاب تعداد طرحها و نقاشیهای بهکار گرفته شده هم بیشتر و چشمگیرتر از بخش بازداشتگاه است و راوی همچنین از بریدههای نامهها و لیست خرید و کاغذهای بازی اسم و فامیل هم برای ساختن فضای روایتهایش استفاده کرده است.
دو پیوست «ده پرتره» و «ده لوحه» که در صفحات پایانی کتاب آمده است، بخشی است که تجربهی ویژه و منحصربهفرد سپیده قلیانی نسبت به دیگر کتابهای خاطرات زندان را رقم میزند.
او در پیوست «ده پرتره» میکوشد به زندانیان زنی که زندگی پررنج و ادبارشان را روایت میکند، چهرهی حقیقی نیز ببخشد و به مخاطب بقولاند که این روایتها روایتهای زنانی واقعی است و این چهرهها چهرههای واقعی آنهاست. به همین دلیل اقدام به کشیدن چهرهی هر یک از آنها در فرمی خاص میکند.
در پیوست «ده لوحه» سپیده قلیان کوشیده فضای زندان و رنج وارد شده بر زنان زندانی را در فضایی ذهنی و در قالب ده لوح رنگی مختلف نقاشی کرده و از طریق آنها مخاطبان کتابش را به برداشتی فراتر از روایتهایش ببرد و تخیل خود در درونی کردن رنجها و سرکوبهای زنان زندانی را بهکار بیاندازد و در برابر چشمهای مخاطبانش قرار بدهد.
این کتاب در واقع مجموعهای مرکب از متن و نقاشی است که سپیده قلیان و دوستانش کوشیدهاند آن را در این ساختار متفاوت تهیه و به دست مخاطبان برسانند؛ کتابی تکاندهنده که حاوی اطلاعاتی ارزشمند و روشنگر از وضعیت زنان در یکی از زندانهای دورافتاده کشور است و عیانگر رنج و سرکوب مضاعفی که بر زنان به خاطر جنسیت یا غیرفارس بودنشان در این زمانه اعمال میشود.
پنگ
سپیده قلیان در روزهای اخیر هم، در فرصت کوتاه مرخصی استعلاجیاش از زندان بوشهر، بار دیگر و با وجود هزینههایی که برای انتشار کتاب تیلاپیا پرداخت کرد، با یاری جمعی از دوستانش دست به اجرای تجربهی تازهی دیگری در روایتگریِ شرایط هولناک زنان در بند زنان زندان بوشهر زده است. او اینبار بهجای نوشتن کتاب، به سراغ ساختن فیلم مستندی رفته که در آن میکوشد با ساختن یک موقعیت نمایشی روایتهایش را در قالبی تصویری و با اجرای تکنفرهی خودش به مخاطب منتقل کند. انتخاب لوکیشن، دکور، آکساسوار، لباس، فیلمبرداری با دو دوربین، استفاده از دکوپاژ و میزانسن و کارگردانی، و همچنین متنی که سپیده آن را با تسلط اجرا میکند، همه و همه حکایت از تلاش این گروه برای روایتگری به شیوهای نمایشی و فراتر از یک گزارشدهی ساده دارد.
نکتهی جالب اینجا است که سپیده قلیان پیش از انتشار این فیلم، روایت خود از وضعیت زنان در زندان بوشهر را در قالب یک سلسله توییت در توییتر و یک مصاحبه با یک رسانهی خارج از کشور نیز مطرح کرده بود، اما به این شیوههای معمول روایتگری مستقیم بسنده نکرد و کوشید تا روایتی متفاوت ارائه بدهد که جنبههای هنری و اجرایی هم در آن گنجانده شده است.
میتوان دو اثر تیلاپیا خون هورالعظیم را هورت میکشد و پنگ را مانند هر کار ادبی و اجرایی دیگری به تحلیل و نقد دقیق کشید و زوایای مختلف این دو اثر را مورد بحث و بررسی قرار داد و نقاط ضعف و قوت آنها را مطرح کرد اما در این یادداشت من کوشیدم تا با نگاهی به جنبههای ادبی و اجرایی این دو اثر، تلاش متفاوت و شجاعانهی سپیده قلیان برای برکشیدن رنج و سرکوب زنان در دو زندان سپیدار و بوشهر به زبان هنر را مورد تحلیل و بررسی قرار دهم.
منبع: رسانه پارسی.