منشور خیابان
پیشگفتار
ایجاد محافل، مجامع، گروه ها و احزاب، لازمه کنشگری سیاسی، دمکراتیک و اجتماعی است. سیاست در ایران امروز، در پیوند متقابل شفاف و ارگانیک با کنشگران خودمدیریت کف خیابان و جریان خون تازه انها در پیکر انقلاب، جان می گیرد.
انقلاب ما به منشوری فراگیر، مدرن و در انطباق با نیروی محرکه انقلاب نیاز دارد:
نخست: آزادی، همبستگی جامعه ایرانی از مونارشی تا آنارشی
دوم: تغییر توازن قوا به نفع مردم در خیابان، با اتحاد در میدان و پذیرش تفاوت ها در نظر
سوم: آزادی شهروند، جامعه، میهن، برچیدن حکومت اسلامی و برگزاری مجلس موسسان نظام نوین برای تعیین سرنوشت ملت ایران
جامعه شهروندی ایران و دیاسپورای ایرانی، دو بازوی قدرتمند انقلاب ایران هستند که ازپتانسیل عظیم برخوردار می باشند. این نیروی پراکنده، می تواند فراگیرترین پرچم پیکار مشترک برای آزادی شهروند، جامعه و میهن را برافرازد. مطالبات آزادی خواهانه، اجتماعی، دمکراتیک ، لائیک (سکولار) و زیست محیطی، تاروپود همبستگی جامعه سالم هستند که باشندگان ایران را بعنوان شهروندان برابرحقوق بهم پیوند داده و امکان مبارزه زیر پرچم ملی را مهیا می سازد.
ما ایرانیان ورای حضور جغرافیایی مان، می توانیم بر بنیادهای سیاسی مندرج در “منشور خیابان” متشکل شویم و پیروزی انقلاب “زن زندگی ازادی” را میسر کنیم.
ایران ما
ما در کشوری زندگی می کنیم که در بنای تمدن بشری سهیم بوده و اکنون نیز با انقلاب سوم (“زن زندگی آزادی”)، در تعمیق دستاوردهای بشریت در قرن بیست و یکم و ساختن زندگی بهتر باشندگان ایران و ساکنان زمین شریک می شود.
روز ۲۶ شهریور ۱۴۰۱ در جریان خاکسپاری مهسا (ژینا) امینی در آرامستان آیچی سقز، جمعیتی از شهروندان با شعار “زن زندگی ازادی”، فرمان انقلاب سوم ایران را صادر کرده و در مدت کوتاهی ایرانیان را بمیدان آورده و جهانیان دریافتند که حکومت اسلامی در ایران منفور عام و خاص می باشد و از انقلاب “زن زندگی ازادی” پشتیبانی کردند.
انقلاب سوم ایران، در جایگاه والای سم زدائی سیاسی – فرهنگی دو انقلاب پیشین مشروطه و بهمن قرار دارد. این انقلاب در فاز اعلام موجودیت و تبیین و تثبیت ارزش های مدرن و قرن بیست و یکمی خود، تدارک قوا برای فتح خیابان و برچیدن حکومت اسلامی و ارتجاع در همه اشکال آن را در دستور کار «جنبش اقدام در خیابان» گذاشته است.
خیابان، گرانیگاه پیشبرد اهداف انقلاب
– پیشگامان جامعه شهروندی در انقلاب «زن زندگی آزادی»، برای برچیدن حکومت اسلامی ، خیابان را انتخاب کرده و پتانسیل عظیم برای برداشتن حکومت اسلامی را به نمایش گذاشتند. اندیشه انقلاب “زن زندگی آزادی”، در روح و جان مردم ریشه دوانده، جامعه شهروندی ایران را به کیفیت سیاسی و فرهنگی نوین ارتقاء داده، که برگشت ناپذیراست.
– دوره نخست انقلاب سوم با طرح و تعمیق ارزش های آزادیخواهانه، دمکراتیک، برابری زنان با مردان، آزادی پوشش، طرد دین و مذهب از امور سیاست، حکومت، دولت، آموزش و پرورش و امور مردم و فرستادن آن به حوزه خصوصی شهروند ودر عین حال دفاع از آزادی وجدان، ادیان و اندیشه و … ظهور کرد.
– دختران و زنان ایران در خط مقدم انقلاب مبارزه می کنند و مردان دلاورانه از مطالبات تاریخی آنها و انقلاب “زن زندگی أزادی” دفاع کرده و اکثریت مطلق جامعه، در تب و تاب برای برچیدن حکومت اسلامی از راه حضور در خیابان هستند.
– انقلاب سوم نشان داد که جامعه ایران از آنچنان بلوغ اجتماعی، فرهنگی و سیاسی برخوردار شده که تنها در کتگوری (category) جامعه شهروندی قرن بیست و یکمی قابل تبیین است و برای حل مسائل خود، راهکارهای متمدنانه نظیر جوامع اروپایی را طلب میکند.
-جامعه مدرن شهروندی ایران با عزمی راسخ برای پایان دادن به اسلامی آماده می شود. در متن انقلاب “زن زندگی آزادی”، یک نسل تحقیرناپذیر و تبعیض ناپذیر، متولد شد. مبارک باد!
– نیروی محرکه انقلاب “زن زندگی آزادی”، نسل جوان جامعه شهروندی و فرزندان مزدبگیران و همه طبقات و اقشار آگاه هستند که ادامه حکومت اسلامی در ایران را ناممکن ساخته و به این نتیجه رسیده اند که راه رسیدن به آزادی، تغییر توازن قوا بسود مردم در خیابان است.
سقوط از دیکتاتوری به استبداد دینی
– در میهن ما به دلیل فقدان آزادی های سیاسی و ماهیت سرکوب گرانه، دیکتاتورمنشانه و استبدادی حکومت های پیشین، و بویژه دوران توحش، بربریت و جنایات بی حد و مرز حکومت اسلامی، طبقات و اقشار اجتماعی نتوانستند احزاب و نهادهای سندیکائی، صنفی و اتحادیه خود را آزادانه ایجاد کنند. جامعه ما از سنت حضور احزاب سوسیال دمکرات، لیبرال، سبز، فمینیست، چپ، کمونست، آنارشیست و سلطنت خواه در جامعه محروم بوده واین کمبودها در نظام پارلمانی شهروندی و حکومت مردم بر مردم و گفتمان تعمیق دمکراسی در کشور قابل جبران است.
– در شرایط فقدان آزادی تشکل و تحزب در ایران، محافل، گروه ها و احزاب نیابتی توسط دیاسپورای ایرانی چون قارچ روئیده اند. برخلاف گروه های ناپایدار رسانه ای و مجازی، در اعماق، جامعه ایران، و همچنین دیاسپورای ایرانی (بازوی دوم انقلاب)، با گام های سنجیده و خودآگاهی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، از حکومت اسلامی و نقش دادن به “رهبران” در سیاست عبور کرده و مدیریت سیاسی بر بنیاد خرد جمعی جامعه را تجربه می کنند.
– ما در دوره نخست انقلاب، حضور نسل آگاه به روندهای تحولات جهانی، خودمدیریت ، جان بر کف در خیابان مشاهده کردیم که بمثابه گروه ضربت انقلاب در جامعه حضور غیرقابل انکار دارد و بدون تردید در تعیین سرنوشت انقلاب نقش کلیدی خواهد داشت.
– کنشگران جامعه شهروندی، از هنگام انقلاب، سازماندهی خود در گروه های “محله محور” در شهرها را آغاز کرده و این امر ادامه دارد. نهادهای مستقل و خودمدیریت “محله محور”، در واقع هسته های اولیه خودمدیریتی شهر برای سازماندهی مبارزه پیشاسرنگونی و در عین حال اداره امور شهر، پس از سرنگونی حکومت اسلامی هستند. نهادهای افقی و مستقل خودمدیریت “محله محور” در پیوند با یکدیگر، هدایت مبارزات شهری و پیوند شهرها در “هیئت هماهنگی کشوری”، می تواند، به وظایف مدیریت انقلاب پاسخ دهد.
انقلاب سوم و بیداری جامعه شهروندی
– ایران ما، در متن دوران انقلاب “زن زندگی آزادی” بلوغ یافته و با عبور سیاسی و فرهنگی از اسلام سیاسی و دیکتاتوری بمثابه عوامل بازدارنده پیشرفت، ترقی و سازندگی، گفتمان دمکراسی را در دستورکار خود قرار داده است. مقوله های نظیر جامعه شهروندی، خودمدیریتی شهر، جایگاه پارلمانتاریسم در اداره کشور، پیوند همبستگی جامعه و آزادی و برابرحقوقی شهروند، و حفظ سلامت محیط زیست، آسیب شناسی کارشناسانه و درمان آسیب های وارده بر جامعه و کشور، موضوعیت عاجل یافته اند.
– انقلاب سوم ایران (زن زندگی آزادی)، نقطه پایان بر نقش “رهبران” گذاشته و ویرانگری های “رهبران”، به جامعه آموخت که خودمدیریتی بر بنیاد خردجمعی را پیشه کند. در جریان آغاز انقلاب سوم، رهبرانی در سنگرهای خیابانی، شهرها (محله ها)، کارخانه ها، دانشگاه ها، ادارات، مراکز آموزشی .. خلق شدند که خیابان را بعنوان میدان رزم برای به زانو درآوردن حکومت اسلامی تعیین کرده اند. آنها به تجربه از آسیب پذیری سازماندهی عمودی در مبارزه برای برچیدن حکومت اسلامی، آموختند که نهادهای مستقل، خودمدیریت و افقی را در متن جامعه ایجاد کنند.
کنشگران جنبش اقدام در خیابان، هنوز خودمدیریتی اجتماعی – دمکراتیک محله محور را به سطح مدیریت شهر و مدیریت و هماهنگی مبارزات کشوری ارتقاء نداده اند. اما طیفی از رهبران آگاه در قلب جامعه، با استفاده خلاقانه از شبکه های مجازی – اجتماعی، اهداف انقلاب را پیگیری می کنند.
– در دور نخست انقلاب، جامعه جوان و بویژه دختران انقلاب، از پشتیبانی همه اقشار و طبقات اجتماعی برخوردار نشدند و حاشیه نشینی بخش هایی از طبقات و اقشار جامعه و نپیوستن آنها به جنبش اقدام در خیابان، سبب شده تا جامعه هزینه سنگینی بپردازد. حکومت اسلامی از ادامه عاجز، و در سرکوب اکثریت مطلق جامعه ناتوان است. واقعیت اینست که اهمیت “جنبش اقدام در خیابان” و همبستگی شهروندی برای همه اقشار جامعه جهت برچیدن حکومت اسلامی، ملموس تر می گردد.
مطالبات جامعه شهروندی در انقلاب “زن زندگی آزادی”
– مطالبات انقلاب سوم، ناظر بر تحقق وظایف معوقه دو انقلاب شکست خورده مشروطه، بهمن و استفاده از تجارب و دستاوردهای بشریت جهت آزادی، رفاه و زندگی بهتر شهروندان کشور می باشد. برای تحقق اهداف شریف و مردمی، برچیدن حکومت اسلامی، انحلال همه ارگان های سرکوب اجتناب ناپذیر بوده و در عین حال، ایجاد پیش شرطهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بازتولید دیکتاتوری در ایران، ضروری است.
– منشور خیابان، ناظر بر اعلام جنگ علیه موجودیت حکومت اسلامی و تدارک صف آرائی در خیابان است. مطالبه های ما، نه از حکومت اسلامی، بلکه از انقلاب “زن زندگی آزادی” می باشند و در فردای سرنگونی حکومت اسلامی موضوعیت خواهند یافت. تجربه چهل و چهار سال گذشته نشان داده که، دستیابی به مطالبات مردمی، مشروط به برچیدن کلیت رژیم اسلامی می باشد. نخستین مطالبات جامعه شهروندی، ناظر بر به پیروزی رساندن انقلاب “زن زندگی آزادی”، فتح خیابان توسط جامعه شهروندی، خودمدیریتی اداری شهری توسط نهادهای آزادیخواه، اجتماعی، دمکراتیک و سکولار (لاییک) محله محور و برچیدن حکومت اسلامی و ارگانهای وابسته و تشکیل مجلس موسسان نظام نوین است!
– رژیم برآمده از انقلاب سوم، بایستی آزادی حق شناخت، آشنایی، آگاهی، قضاوت، انتخاب ویا مخالفت شهروندان با اندیشه ها ، احزاب و طیف های سیاسی از مونارشی تا آنارشی (سلطنت خواهان، سوسیال دمکرات ها، لیبرال ها، سبزها، چپ ها، کمونیست ها، آنارشیست ها) را تضمین کند.
– ایران فردای ما، همانند کشورهای دیگر، با مرزهای مشخص جغرافیایی، زبان رسمی و دولت قانونی برسمیت شناخته خواهد شد. استقلال سه قوه مقننه، قضائیه، مجریه و طرد دخالت دین از هر سه حوزه نامبرده و امور جامعه، و تعیین مرزهای روشن وظایف نهادهای خودمدیریت شهر، مجلس شهر، مجلس ملی و دولت مرکزی از اهمیت ویژه برخوردار هستند.
— قانون اساسی می باید بر اساس ارزش های تبعیض زدایانه جنسیتی، فرهنگی،اجتماعی، همبستگی و آزادی شهروندان را تامین کند و به شکنجه، زندان و اعدام در ایران پایان دهد. دولت سیاست های کلان کشوری، و نهادهای خودمدیریت اجتماعی، دمکراتیک و سکولار (لائیک) اداره شهر را طبق قوانین مصوب کشوری در مجلس، اجراء خواهند کرد. آموزش و پرورش، بهداشت و درمان، حفاظت از محیط زیست، نظمیه شهر و … (همانند آلمان و .. ) در حوزه اختیارات شهر است.
– قانون اساسی و دولت برآمده از محلس ملی، ضامن آزادی همه احزاب سیاسی، اصول همزیستی دمکراتیک و آزادی و هبستگی رنگین کمان تنوع موجود در کشور است. منشور خیابان، سیاست برجیدن ریل های قدیم و فرسوده سیاسی و تامین و تثبیت آزادی و برابری زنان، شانس های برابر برای شهروندان و احزاب را پیگیری می کند.
– هدف ما، تشکیل احزاب ارگانیک اجتماعی در کشور و حضور آنها در کارزار آزادی شهروند، ساختن جامعه سالم و پیشرفت و تقویت بنیه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و دفاعی میهن است.
– حکومت اسلامی در همه زمینه ها ایران را ویران کرده است. حکومت فردای انقلاب، ویرانه ای را تحویل خواهد گرفت. دولت فردای انقلاب، همانند آلمان پس از جنگ جهانی دوم، با پیروی از نظام اقتصاد بازار اجتماعی Soziale Marktwirtschaft می تواند زمینه های رفاه اجتماعی، توسعه همه جانبه ، پیشرفت صنعت، کشاورزی، توریسم و .. را میسر کند. تامین مسکن، کار ویا حقوق دوران بیکاری، درمان رایگان، آموزش رایگان و تامین هزینه دانش اموزان، دانشجویان و کار اموزان حرفه ای تا پایان تحصیل از وظایف دولت اجتماعی و دمکراتیک است.
– تامین آزادی شهروند درسبک پوشش (پوشش اخیاری)، آزادی و حق تعیین زنان بر سرنوشت خود، آزادی جهتگیری جنسی (Sexuelle Orientierung)، آزادی دین و بی دینی، آزادی شادی، هنر، فرهنگ، تحزب، تشکل، اجتماعات، تظاهرات … از وظایف دولت است. برچیدن قوانین ارتجاعی، تحقیر قومی، نژادی و فاشیسم در همه جلوه های آن، پیش شزط های تثبیت دمکراسی در ایران می باشد.
– آموزش به زبان سراسری (ملی) و اینتگراسیون اجتماعی، دمکراتیک و لائیک امر دولت مرکزی می باشد و ، تصمیم گیری در مورد آموزش زبان های مادری و بین المللی، امور نهادهای خودمدیریت در محلات و شهرها با هدف حفظ و شکوفایی فرهنگ ها و هدف تحکیم پیوندهای درونی جامعه ایرانی و تبادل فرهنگی، سیاسی و اقتصادی با جهانیان، می باشد.
– شیرازه حکومت بر ستون انجمن های خودمدیریت، نهاد خودمدیریت اجتماعی- دمکراتیک و لائیک اداره شهر (عدم تمرکز قدرت در مرکز)، نهادهای اجتماعی زنان، کارگران، معلمان، دانشجویان، دانش آموزان، حقوق بگیران، بازنشستگان و .. احزاب و مجلس ملی (مهستان) قرار دارند و دولت منتخب، وظایف مدیریتی برای پیشبرد اهداف تعریف شده را برای چهار سال عهده دار خواهد شد. تمام مسئولیت های کشوری و پارلمانی پس از دوره خدمت چهار ساله غیر قابل تکرار می باشد و هیچ نوع موروثیت و تبعیض غیردینی و دینی (سنگ بنای تبعیض) در کشور تحمل نمی شود.
– منشور خیابان نه در تقابل با منشورهای دیگر ، بلکه در کنار آنها و کوششی برای پاسخگوی به کاستی ها و تاکید بر ریل گذاری نوین سیاسی در میهن مان است. منشور خیابان، طرحی برای نقد، اصلاح و تدقیق است!
اقبال اقبالی
اول ماه مه 2023