تدوین منشور توسط افراد، احزاب و گروه ها، امری پسندیده و به سود تکوین و شفافیت گروه بندیها و شناخت جامعه از روندهای سیاسی و اجتماعی است.
کتابخانههای ایرانیان برونمرز،پر از منشورهای طیف های مختلف سیاسی هستند که ناتوان از پاسخ به نیازهای عاجل جامعه و پیوند با مبارزات مردم، همچنان خاک می خورند. منشور نویسی در جامعه ما، عمری به درازای حکومت اسلامی دارد. از آنجاکه تدوین منشورها جدا از روند عینی سیاست در ایران و پاسخ اراده گرایانه و قیم مابانه به نیاز آلترناتیو سیاسی بوده، از محافل تدوین کنندگان فراتر نرفته اند. البته نمی توان این مهم را نادیده گرفت که در یک مورد، منشور “جنبش جمهوریخواهان لائیک و دمکرات” در سال 2004 موفق شد گفتمان لائیسیته را در جامعه سیاسی ایرانی باب کند. این گفتمان متاثر از سیاسی کاران محافظه کار، در دهه گذشته میان بخشی از گروه ها به سکولاریسم تقلیل داده شد.
منشور نویسی به سبک و سیاق قدیم را میتوان در فقدان کوشش برای نقد و پاسخ به چرائی در گل نشستن منشورهای قدیم و پیوند اندیشه سیاسی با کف جامعه برای تغییر توازن قوا در خیابان دانست.
نسل تازه به میدان آمده، در متن انقلاب “زن زندگی آزادی”، شاهد رنگ باختن و فرسودگی ریل های سیاسی و اندیشه های کهنه پیشینیان خود هستند. نسل انقلاب سوم، انتظار دارد تا جامعه سیاسی، عقب ماندگی خود ار مردم و کنشگران خط مقدم انقلاب را بپذیرند و ببینند که مردم از آنها سبقت گرفته و خود را با شرایط امروز تعریف کنند.
جامعه آشفته سیاسی ایران، هنوز به یک وفاق عمومی توسط نحله های سیاسی (طیف سلطنت مشروطه، لیبرال، سوسیال دمکرات و چپ) پیرامون “چه می خواهیم” دست نیافته است، گرجه انقلاب “زن زندگی آزادی” سمتگیری سیاسی کلان خود را اعلام کرده است.
منشورهایی که اصول بنیادی «انقلاب زن زندگی آزادی» را نادیده می گیرند ویا آنها را به سلیقه خود بزک میکنند، نمیتوانند با انقلاب پیوند بخورند. بنابراین لازم است که نخست شعارها، پیامها، مطالبات و درسها از پراتیک انقلاب سوم ایران را بر صدر منشورها بنویسیم و مبانی مانیفست انقلاب «زن زندگی آزادی» را بعنوان ستونهای همبستگی ملی و همپیمانی معطوف به جنبش اقدام در خیابان برای برچیدن حکومت اسلامی توسط مردم و برای مردم قرار دهیم.
اگر انقلاب و براندازی رژیم اسلامی موضوع روز جامعه ایران است، منشور نویسی برای خارج کشوری ها چه معنائی دارد جز جواز کسب انتقال قدرت توسط کشورهای دیگر به گروهی معین و دور زدن طیف های سیاسی و مردم دارد؟ مدافعان انقلاب در ایران، نخست به امر خیابان و مدیریت انقلاب در خیابان و سرنگونی حکومت اسلامی میاندیشند ونه سخن پراکنی بی پشتوانه “عدالت انتقالی” ویا لغو مجازات اعدام در دوران گذار و صدور فتوا برای مردمی که ناچار هستند سنگرهای حکومت اسلامی را ویران کنند.
منشور مطالبات حداقلی تشکلهای مستقل صنفی و مدنی ایران چندی پیش منتشر شد که دارای 12 مطالبه می باشد. نگارش این منشور از متن جامعه کارگری، دانشجوئی، زنان و .. ، بسیار ارزشمند است. اما نباید نایده گرفت که از گرایش پوپولیستی و ادبیات سیاسی آرمانگرایانه نیم قرن پیش رنج می برد.
ایران فردا که مجلس موسسان پس از سرنگونی حکومت اسلامی سرنوشت آنرا تعیین خواهد کرد، بدون حضور نمایندگان و منتخبین جنبش های اجتماعی کارگران، زنان و دانشجویان، نمی تواند مشروعیت سیاسی یابد و بعنوان نهاد مرجع، سیستم حکومتی را مشخص کند.
جامعه ایران فردا، حرف آخر خواهد زد که ایران آمادگی پذیرش سوسیالیسم و استقرار سوسیالیزم و برچیدن نظام سرمایه داری را دارد یانه!
اصولن نفی کار مزدی در یک کشور ممکن است ویا این شعار نردبان قدرتگیری پوپولیسم چپ بنام کارگر و بکام هواداران سوسیالیسم آمرانه می باشد؟
نویسنده این سطور، راه برون رفت از شرایط موجود را در انقلاب سوم و آلترناتیو سوسیال دمکراتیک و لائیک دانسته، که از مسیر انقلاب و سرنگونی حکومت اسلامی، بستر پیشرفت همه جانبه و انجام وظایف معوقه دو انقلاب مشروطه و انقلاب بهمن، پیش شرطهای شکوفائی جامعه و بالندگی احزاب اجتماعی را میسر میسازد.
در انقلاب ایران، اکنون چهار طیف حضور دارند. در موردماهیت سیاسی طیف های مختلف و پیگیری و ناپیگیری های آنها در دفاع از ارزش های انقلاب، موضوع بحث اکنون نیست. اما واقعیت امروز انقلاب “زن زندگی آزادی ” را جبهه ای به وسعت چهار طیف سیاسی در متن جامعه شکل داده است.
ما بایستی عینک های کهنه را از روی چشمهای مان برداریم و سمومات قیم مابی، موج سواری های کودکانه، ترویج خشونت و لمپنیسم در تظاهرات ها را در جبهه انقلاب طرد و محکوم کنیم. ضرورت آزادی و دمکراسی در ایران حکم می کند که ما فرهنگ و سیاست گفتگو، مدارا، همکاری و همگامی با حفظ تنوع سیاسی را بمثابه اصول زندگی سیاسی به رسمیت بشناسیم. جامعه ایران از چنان بلوغ سیاسی برخوردار شده، که انتخاب آگاهانه برنامه سیاسی درازمدت طیف های سلطنت مشروطه، لیبرال، سوسیال دمکرات و چپ را به پیروی کورکورانه از افراد و گروه های هوچی گر دست ساز رسانه ها، تقلیل ندهد.
با توجه به ارزیابی از شش ماهه نخست انقلاب “زن زندگی آزادی”، ویژگی های آنرا می توان چنین بر شمرد:
۱-فراگیری انقلاب ۲- مطالبه لائیسیته بمعنای تامین آزادی وجدان و حذف دین و مذهب از حکومت، دولت و دخالتگری در امور جامعه ۳- تمرکز بر گشودن گره های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی تاریخی زیر چتر فراگیر “زن زندگی آزادی” ۴- خودمدیریتی شهروندی، ۵- حرکت بر مدار هویت شهروندی (راه حل سیاسی جامعه و میهن نه شاهانه، نه دینی، نه قومی، نه کمونیستی، بلکه خاستگاه شهروندانه، آزادیخواهانه، برابری طلبانه، تبعیض ستیزانه، دمکراتیک و اجتماعی دارد)، ۶- گسست از ارتجاع دینی و اسلام سیاسی، ۷- حضور نسل جوان در خط مقدم مبارزه خودمدیریت و دور از آرمانگرائی پوپولیستی راست و چپ، ۷- برچیدن حکومت اسلامی و تمام نهادهای مربوطه بدون قید و شرط، ۸-نفی رهبری فردی و باور به مدیریت سیاسی جمعی و تعدد احزاب.
ما از پراتیک شش ماهه گذشته انقلاب سوم، باید آموخته باشیم که برای تعیین سرنوشت شهروند، جامعه و میهن، به خط مشی سیاسی و استراتژی احزاب و افراد توجه کنیم و هر کنشگر سیاسی، ریشه در یکی از این چهار طیف سیاسی در جبهه انقلاب دارد. با توجه به تنوع گروه های سیاسی و تمایلات افراد به نشستن بر کرسی مصلح اجتماعی، حکومت حزبی و .. ، لازم است شهروند ایرانی معیارهای شفاف برای تعریف مستقل خود از افراد (ورای ادعاها)، گروه ها و احزاب داشته باشد تا در آشفته بازار موج سواری دوران پرتلاطم، آگاهانه و با مسیولیت بالا در سیاست و تعیین سرنوشت خود و میهن شرکت کند.
بدین منظور، خردمندانه است که ریل سیاست را از محوریت افراد به مدار خط مشی و برنامه سیاسی منتقل کرد. دو منشور مطرح روی میز جامعه سیاسی ایران قرار دارد. یک جمع شش نفره و یک نیروی اجتماعی در داخل کشور، که هر دو خود را در چارچوب انقلاب تعریف می کنند.
“منشور مطالبات حداقلی تشکلهای مستقل صنفی و مدنی ایران” و “منشورِ همبستگی و سازماندهی برای آزادی (مهسا)”، هر دو به دلیل بنا شدن روی ریل های سیاسی فرسوده، نمی توانند با کیفیت کنونی، پرچم فراگیر جامعه شهروندی برای انقلاب سوم ایران شوند، اما سنتز آنها ازچنین شانسی برخوردار است!
در جامعه ایران پنج طیف سیاسی متشکل و نامتشکل، با قدرت حاکم ویا برون از مدار قدرت، حضور دارند.
۱- مدافعان حکومت دینی (اسلام سیاسی)
۲ – سلطنت مشروطه
۳- لیبرال ها
۴- جمهوری خواهان سوسیال دمکرات، لائیک و انقلابی
۵ – چپ انقلابی
گروه نخست، مدافعان حکومت دینی، بخاطر استراتژی برقراری حکومت اسلامی، در چارچوب هیچگونه پروژه سیاسی انقلاب زنانه، ایران دوستانه، آزادیخواهانه و لائیک دمکراتیک نمی گنجند. این طیف مانع هرگونه پیشرفت فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در ایران بوده و تاریخ مصرف آنها در ایران خاتمه یافته است.
چهار گروه اخر که خود را در جبهه انقلاب سوم ایران تعریف می کنند و تا هنگامی به اصول انقلاب سوم وفادار هستند، با حفظ استقلال خود، این شانس را خواهند داشت که جامعه آنها را بپذیرد و در میدان (جنبش اقدام)، جبهه دمکراتیک و ملی بزرگ انقلاب را یاری رسانند و با پراتیک سیاسی، آرای شهروندان را در مبارزه حزبی و سیاسی حول سیاست های طیف ویا جبهه خود کسب کنند.
نسل انقلاب سوم، با ریل گذاری نوین سبک کار حزبی و جبهه ای، می تواند از اسلوب و سبک کار پوپولیستی و رمه وار فاصله گرفته و در متن انقلاب، ارزش ها و دستاوردهای خود را تثبیت کند. وظایفی که در دوران پیشاسرنگونی حکومت اسلامی در برابر اپوزیسیون قرار دارند، نمی توانند با وظایف مجلس موسسان نظام نوین، مخدوش شوند.
ریل های پر استحکام ، با پتانسیل بالا و کم تنش در سیاست برای ایران فردا را می توان روی ستون های زیر قرار داد:
– انجمن های خودمدیریت، اجتماعی و دمکراتیک شهر و اقشار و طبقات در جامعه
-آزادی احزاب سیاسی و رقابت دمکراتیک برای اقناع مردم به پذیرش سیاست های خود و حضور در مجلس ملی،
-مدیریت سیاسی کشور توسط ائتلاف احزاب حاضر در مجلس
– اداره امور شهر در چارچوب قانون کشوری و تصمیم گیری در مورد دو زبان مادری و بین المللی در کنار زبان اصلی کشوری.
راهکار ما، بسترسازی برای نهادینه کردن دمکراسی، گفتگو و مدارا در جبهه انقلاب “زن زندگی آزادی” و تکوین دمکراتیک تبلور سیاسی خرد جمعی جامعه ایران است.
ائتلاف متمدنانه و دمکراتیک محصول همفکری و همپیمانی معطوف به جامعه، تغییر توازن قوا در خیابان و سرنگونی حکومت اسلامی توسط چهار طیف ذکر شده است.
ریل های سیاست در ایران را با ارزش ها و پتانسیل های معطوف به تکوین تبلور سیاسی خرد جمعی جامعه ایران، مدیریت سیاسی، خودمدیریتی اجتماعی و دمکراتیک شهری، ایراندوستی و نفی تبعیض در همه اشکال آن بنا کنیم.
چهار نحله فکری – سیاسی “سلطنت مشروطه، لیبرال، سوسیال دمکرات و چپ”، این شانس را دارند تا بیش از این از سیاست در کف خیابان عقب نمانند، تدوین منشور “آزادی شهروند، جامعه و میهن” (“زن زندگی آزادی”) را در دستور کار قرار دهند.
ریل منشورنویسی روی ریل های فرسوده را تغییر دهیم! قدرت ما در مدارا، انعطاف، دوراندیشی، همبستگی و حرکت از خاستگاه مردم و میهن و بر اساس ارزش های انقلاب “زن زندگی آزادی” است!
اقبال اقبالی
10.03.2023
www.tribuneiran.org
*****************
منشور مطالبات حداقلی تشکلهای مستقل صنفی و مدنی ایران
زن، زندگی، آزادی
مردم شریف و آزاده ایران!
در چهل و چهارمین سالروز انقلاب پنجاه و هفت، شیرازه اقتصادی و سیاسی و اجتماعی کشور به چنان گردابی از بحران و از هم گسیختگی فرو رفته است که هیچ چشمانداز روشن و قابل حصولی را نمیتوان برای پایان دادن به آن در چهارچوب روبنای سیاسی موجود متصور بود. هم ازاین رو است که مردم ستمدیده ایران _ زنان و جوانان آزادیخواه و برابری طلب _ با از جان گذشتگی کم نظیری خیابانهای شهرها را در سراسر کشور به مرکز مصافی تاریخی و تعیین کننده برای خاتمه دادن به شرایط ضد انسانی موجود تبدیل کردهاند و از پنج ماه پیش _ به رغم سرکوب خونین حکومت _ لحظهای آرام نگرفتهاند.
پرچم اعتراضات بنیادینی که امروز بهدست زنان، دانشجویان، دانش آموزان، معلمان، کارگران و دادخواهان و هنرمندان، کوئیرها، نویسندگان و عموم مردم ستمدیده ایران در جای جای کشور از کردستان تا سیستان و بلوچستان برافراشته شده و کم سابقهترین حمایتهای بینالمللی را به خود جلب کرده، اعتراضی است علیه زن ستیزی و تبعیض جنسیتی، ناامنی پایان ناپذیر اقتصادی، بردگی نیروی کار، فقر و فلاکت و ستم طبقاتی، ستم ملی و مذهبی، و انقلابی است علیه هر شکلی از استبداد مذهبی و غیر مذهبی که در طول بیش از یک قرن گذشته، بر ما _ عموم مردم ایران _ تحمیل شده است.
این اعتراضات ِ زیر و رو کننده، برآمده از متن جنبشهای بزرگ و مدرن اجتماعی و خیزش نسل شکست ناپذیری است که مصمماند بر تاریخ یکصد سال عقبماندگی و در حاشیه ماندن آرمان بر پایی جامعه ای مدرن و مرفه و آزاد در ایران، نقطه پایانی بگذارند.
پس از دو انقلاب بزرگ در تاریخ معاصر ایران، اینک جنبشهای بزرگ اجتماعی ِ پیشرو_ جنبش کارگری، جنبش معلمان و بازنشستگان، جنبش برابری خواهانه زنان و دانشجویان و جوانان و جنبش علیه اعدام و... _ در ابعادی تودهای و از پایین در موقعیت تاثیر گذاری تاریخی و تعیینکنندهای در شکلدهی به ساختار سیاسی و اقتصادی و اجتماعی کشور قرار گرفتهاند.
از همین رو، این جنبش برآن است تا برای همیشه به شکلگیری هرگونه قدرت از بالا پایان دهد و سر آغاز انقلابی اجتماعی و مدرن و انسانی برای رهائی مردم از همه اشکال ستم و تبعیض و استثمار و استبداد و دیکتاتوری باشد.
ما تشکلها و نهادهای صنفی و مدنی امضا کننده این منشور با تمرکز بر اتحاد و به هم پیوستگی جنبشهای اجتماعی و مطالباتی و تمرکز بر مبارزه برای پایان دادن به وضعیت ضد انسانی و ویرانگر موجود، تحقق خواستهای حداقلی زیر را به مثابه اولین فرامین و نتیجهی اعتراضات بنیادین مردم ایران، یگانه راه پی افکنی ساختمان جامعهای نوین و مدرن و انسانی در کشور میدانیم و از همه انسانهای شریف که دل درگرو آزادی و برابری و رهائی دارند میخواهیم از کارخانه تا دانشگاه و مدارس و محلات تا صحنه جهانی پرچم این مطالبات حداقلی را بر بلندای قله رفیع آزادیخواهی بر افراشته دارند.
۱. آزادی فوری و بیقید و شرط همه زندانیان سیاسی، منع جرم انگاری فعالیت سیاسی و صنفی و مدنی و محاکمه علنی آمرین و عاملین سرکوب اعتراضات مردمی.
۲. آزادی بیقید و شرط عقیده، بیان و اندیشه، مطبوعات، تحزب، تشکلهای محلی و سراسری صنفی و مردمی، اجتماعات، اعتصاب، راهپیمایی، شبکههای اجتماعی و رسانههای صوتی و تصویری.
۳. لغو فوری صدور و اجرای هر نوع مجازات مرگ، اعدام، قصاص و ممنوعیت هر قسم شکنجه روحی و جسمی.
۴. اعلام بلادرنگ برابری کامل حقوق زنان با مردان در تمامی عرصههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و خانوادگی، امحا و لغو بی قید و شرط قوانین و فرمهای تبعیض آمیز علیه تعلقات و گرایشهای جنسی و جنسیتی، به رسمیت شناختن جامعهی رنگین کمانیِ “الجیبیتیکیوآیایپلاس”، جرم زدایی از همه تعلقات و گرایشات جنسیتی و پایبندی بدون قید و شرط به تمامی حقوق زنان بر بدن و سرنوشت خود و جلوگیری از اعمال کنترل مردسالارانه.
۵. مذهب امر خصوصی افراد است و نباید در مقدرات و قوانین سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی کشور دخالت و حضور داشته باشد.
۶. تامین ایمنی کار، امنیت شغلی و افزایش فوری حقوق کارگران، معلمان، کارمندان و همه زحمتکشان شاغل و بازنشسته با حضور و دخالت و توافق نمایندههای منتخب تشکلهای مستقل و سراسری آنان.
۷. امحا قوانین و هر گونه نگرش مبتنی بر تبعیض و ستم ملی و مذهبی و ایجاد زیر ساختهای مناسب حمایتی و توزیع عادلانه و برابر امکانات دولتی برای رشد فرهنگ و هنر در همه مناطق کشور و فراهم کردن تسهیلات لازم و برابر برای یادگیری و آموزش همه زبانهای رایج در جامعه.
۸. بر چیده شدن ارگانهای سرکوب، محدود کردن اختیارات دولت و دخالت مستقیم و دائمی مردم در اداره امور کشور از طریق شوراهای محلی و سراسری. عزل هر مقام دولتی و غیر دولتی توسط انتخاب کنندگان در هر زمانی باید جزو حقوق بنیادین انتخاب کنندگان باشد.
۹. مصادره اموال همه اشخاص حقیقی و حقوقی و نهادهای دولتی و شبه دولتی و خصوصی که با غارت مستقیم و یا رانت حکومتی، اموال و ثروتهای اجتماعی مردم ایران را به یغما بردهاند. ثروت حاصل از این مصادرهها، باید به فوریت صرف مدرن سازی و بازسازی آموزش و پرورش، صندوقهای بازنشستگی، محیط زیست و نیازهای مناطق و اقشاری از مردم ایران شود که در دو حکومت جمهوری اسلامی و رژیم سلطنتی، محروم و از امکانات کمتری برخوردار بودهاند.
۱۰. پایان دادن به تخریبهای زیست محیطی، اجرای سیاستهای بنیادین برای احیای زیرساختهای زیست محیطی که در طول یکصد سال گذشته تخریب شدهاند و مشاع و عمومی کردن آن بخشهایی از طبیعت (همچون مراتع، سواحل، جنگلها و کوهپایهها) که در قالب خصوصی سازی حق عمومی مردم نسبت به آنها سلب شده است.
۱۱. ممنوعیت کار کودکان و تامین زندگی و آموزش آنان جدای از موقعیت اقتصادی و اجتماعی خانواده. ایجاد رفاه همگانی از طریق بیمه بیکاری و تامین اجتماعی قدرتمند برای همه افراد دارای سن قانونی آماده بهکار و یا فاقد توانایی کار. رایگان سازی آموزش و پرورش و بهداشت و درمان برای همه مردم.
۱۲. عادی سازی روابط خارجی در بالاترین سطوح با همه کشورهای جهان بر مبنای روابطی عادلانه و احترام متقابل، ممنوعیت دستیابی به سلاح اتمی و تلاش برای صلح جهانی.
از نظر ما مطالبات حداقلی فوق با توجه به وجود ثروتهای زیر زمینی بالقوه و بالفعل در کشور و وجود مردمی آگاه و توانمند و نسلی از جوانان و نوجوانانی که دارای انگیزه فراوان برای برخورداری از یک زندگی شاد و آزاد و مرفه هستند، به فوریت قابل تحقق و اجراست.
مطالبات مطروحه در این منشور، محورهای کلی مطالبات ما امضا کنندگان را لحاظ و بدیهیست در تداوم مبارزه و همبستگی خود به صورت ریز و دقیقتری به آنها خواهیم پرداخت.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
اتحادیه آزاد کارگران ایران
اتحادیه تشکلهای دانشجویی دانشجویان متحد
کانون مدافعان حقوق بشر
سندیکای کارگران شرکت نیشکرهفت تپه
شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت
خانه فرهنگیان ایران( خافا)
بیدارزنی
ندای زنان ایران
صدای مستقل کارگران گروه ملی فولاد اهواز
کانون مدافعان حقوق کارگر
انجمن صنفی کارگران برق و فلز کرمانشاه
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری
اتحاد بازنشستگان
شورای بازنشستگان ایران
تشکل دانشجویان پیشرو
شورای دانش آموزان آزاد اندیش ایران
سندیکای نقاشان استان البرز
کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری ایران
شورای بازنشستگان سازمان تامین اجتماعی(بستا)
**************
متن منشورِ همبستگی و سازماندهی برای آزادی (مهسا)
پس از قتل مهسا (ژینا) امینی و آغاز انقلاب زن، زندگی و آزادی، مردم ایران مبارزهی آزادیخواهانهی خود را پی میگیرند و بر آن هستند تا زنجیر ستم، تبعیض و استبداد را بگسلند. همهی ما که زخمی از جمهوری اسلامی بر جان و تن خود داریم، راه رسیدن به ایرانی آزاد و دموکراتیک را گذار از جمهوری اسلامی میدانیم. رسیدن به این هدفِ نهایی نیازمند سه عامل همبستگی، سازماندهی و مبارزهی مستمر است.
این منشور ابتدا بر فعالیتهای خارج از کشور تکیه میکند که میتواند زمینه را برای مشارکت فعالانهی کنشگران داخل کشور فراهم کند. بر این باوریم که انزوایِ جهانیِ جمهوری اسلامی از اولین گامهای لازم برای ایجاد تغییر است و باید خواستههای زیر پیگیری شود:
۱. ایجاد فشار بینالمللی بر جمهوری اسلامی برای لغو حکم اعدام و آزاد کردن بی قید و شرط و فوری تمام زندانیان سیاسی.
۲. رایزنی با دولتهای دموکراتیک برای اخراج سفرای جمهوری اسلامی.
۳. رایزنی با دولتهای دموکراتیک برای اخراج وابستگانِ جمهوری اسلامی در کشورهای متبوع خود.
۴. رایزنی با دولتهای دموکراتیک برای حمایت از این منشور و سازماندهیِ پس از آن.
۵. ایجاد راههایی برای یاریرسانی به مردم ایران.
تاثیرگذاریِ این دولتها باید به نحوی صورت بپذیرد که آنها حق دخالت در امور داخلی و تصمیمات مردم ایران را نداشته باشند.
گامهای بعدی با حضور کنشگران داخل ایران بر عدالت انتقالی، تشکیل شورای انتقال قدرت و راهکارهای انتقال قدرت به حکومتی دموکراتیک، ملی و سکولار تمرکز میکند. این کار نیازمند همراهیِ هموطنان متخصص در رشتههای مختلف است که دعوت به همکاری خواهند شد و کمیتههای تخصصیِ گذار از جمهوری اسلامی را تشکیل میدهند. سازوکارهای دموکراتیک و اجرایی این همبستگی و سازماندهی برای نتیجهگیری از مبارزات مدنی مردم ایران در اولین فرصت معرفی و اجرا خواهد شد.
باورهای مشترک نیروهای خواهان تغییر نظام جمهوری اسلامی برای رسیدن به ایران دموکراتیک:
حکمرانی دموکراتیک
۱. تعیین نوع حکومت از طریق همهپرسی و استقرار یک نظام دموکراتیک سکولار (بر مبنای اصل جدایی دین از حکومت) که در آن تمامی مقامات سیاسی و رسمی، به واسطهی انتخابات آزاد و دموکراتیک انتخاب میشوند و باید همهی شهروندان از هر باور و قوم و جنسیت و گرایش جنسی در پیشگاه قانون، از حقوق و احترام برابر برخوردار باشند.
۲. حفظ یکپارچگی سرزمینی ایران با پذیرش گوناگونیِ زبانی، قومی (اتنیکی)، مذهبی و فرهنگیِ آن.
۳. تمرکززدایی از قدرت با سپردن اختیارات مالی، اداری و سیاستگذاری به نهادهای منتخب استانی، شهری و ناحیهای.
۴. تشکیل نهاد مستقل نظارت بر انتخابات و پذیرش نظارت نهادهای ناظر داخلی و بینالمللی بر انتخابات.
۵. برگزاری انتخابات دموکراتیک برای تشکیل مجلس موسسان و تدوین قانون اساسی جدید در فرآیندی شفاف و مشارکتی.
حقوق بشر و کرامت انسانی
۶. پذیرش تکثر و تنوع در جامعەی ایران و تلاش برای رفع تبعیضهای تاریخی و کنونی. پذیرش جایگاه زبانهای مادری بر اساس قوانین و کنوانسیونهای بینالمللی.
۷. التزام قانون اساسی جدید به تمامی اصول اعلامیهی جهانی حقوق بشر و تمامی حقوق و آزادیهای ذکرشده در آن.
۸. لغو مجازات اعدام و هر نوع کیفر جسمانی؛ ممنوعیت هر نوع مجازات خودسرانه در دوران گذار و پیوستن به کنوانسیون منع شکنجه در نظام جدید.
۹. پیوستن و عمل به کنوانسیون بینالمللی رفع هرگونه تبعیض علیه زنان، عمل به کنوانسیون حمایت از افراد دارای معلولیت، عمل به کنوانسیون حقوق کودکان و تمام کنوانسیونهای بینالمللی که ایران به آنها پیوسته است اما بدون اجرا باقی ماندهاند؛ پذیرش دو پروتکل اختیاری میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی.
۱۰ . پیوستن و عمل به کنوانسیونهای سازمان بینالمللی کار دربارهی حقوق کارگران شامل آزادی تشکل و حق سازمانیابی، اعتصاب و مذاکرهی جمعی؛ تامین سلامت، امنیت و منع تبعیض در محیط کار و ضمانت حداقل دستمزد عادلانه.
عدالت
۱۱ . حمایت از تشکیل دستگاه قضایی مستقل بر طبق استانداردهای جهانی.
۱۲- دادخواهی برای تمامی قربانیانِ جمهوری اسلامی توسط کمیتههای حقیقتیاب از طریق تشکیل دادگاههای عادلانه و بی طرف با امکان دسترسی آزادانه به وکیل مستقل و انتخابی.
صلح و امنیت
۱۳ . انحلال سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و تمام زیرمجموعههای آن. امکان ادغامِ نیروهای نظامی سپاه در نیروهای نظامی دیگر چون ارتش در صورت اثبات عدم دخالت در جنایات و داشتن تخصص. وظیفهی ارتش صرفاً دفاع از یکپارچگی سرزمینی کشور باشد.
۱۴ . تعامل و ایجاد رابطهی صلحآمیز با تمامی کشورهای جهان و پایان دادن به دخالت در امور دیگر کشورها و پیوستن به دادگاه بینالمللی کیفری. اقامهی دعاوی حقوقی در چارچوب قوانین بینالمللی برای لغو پیمانهای ناعادلانه و مغایر با منافع ملی که در نظام جمهوری اسلامی با کشورهای دیگر و یا شرکتها عقد شده است.
۱۵ . پیوستن به کنوانسیون ایمنی و امنیت هستهای.
پایداری محیط زیستی
۱۶. التزام به اصول پایهی توسعه پایدار و حقوق محیط زیستی بشر و پیوستن و عمل به قطعنامههای سازمان ملل در این موارد.
شفافیت اقتصادی و رفاه
۱۷ . از بین بردن انحصارات اقتصادی، رعایت استانداردهای بینالمللی بانکی و مبادلات پولی و همچنین تسهیل مبادلات تجاری و جذب سرمایهگذاران بینالمللی. تمرکز بر سیاستهای جبرانی و امتیازات اقتصادی ویژه برای توانمندسازی مناطق و استانهای محروم نگهداشتهشده. شفافیت و مبارزه با فساد و پیوستن به کنوانسیون گروه ویژهی اقدام مالی (اِف اِی تی اِف).
ایران برای گذر از استبداد جمهوری اسلامی نیازمندِ همبستگی تمامِ ایرانیان آزاده است. شجاعتِ مردمِ ایران و مبارزهی پیگیرِ آنان برای آزادی، چشماندازِ روشنِ فردای ماست. در آفریدن فردای آزاد خود کنار هم بایستیم.
www.tribuneiran.org