تئوری و پلاتفرم نئوعثمانیسم(عثمانیسم نو) را احمد داودأوغلو در اواخرا سالهای 1990 زمانیکه استاد دانشگاه بود برنامه ریزی کرد. مرحلهء عملی کردنِ استراتژیِ عثمانی گرایی را موقعی مناسب دید که در سال 2002 میلادی در مقام رئیس بخش سیاست خارجی وزارت امور خارجهء حکومت اسلامگرای حزب AKP „عدالت و توسعه“ انتخاب گردید. از سال 2009 میلادی که مقام وزیر امور خارجهء حکومت اسلامگرای حزب عدالت و توسعهء را کسب کرد، عثمانگرایی (strategische Tiefe) را محور اصلی سیاست خارجی حکومت ترکیه قرار داد.
از آنزمان به بعد سیاست درونی و بیرونی حکومت ترکیه بر موقعیّتِ جغرافیایی، مناسبات تاریخی، اجتماعی، فرهنگِ و دین گرایی دورانِ عثمانی اسلامگرایِ قرون وسطی بنا نهاده شد. در فرهنگِ سیاسی این پروسهءِ واپساگرایی و ارتجاعی حکومتهایِ اسلامگرای ترکیه را، نئوعثانیسم، عثمان گرایی، یا نو عثمانیسم مینامند.
دلایل بازگشت ترکیه به دورانِ عثمانیسم قرون وسطی
گرایش حکومت ترکیه به عثمانیسم نو، دلایل بسیاری دارد که برای تحلیل و تجزیه آن ضروت هست که تاریخ مهاجرت و تشکیل فرهنگ و تمدن سازی این قوم، همچنین چگونگی به قدرت رسیدنِ سیاسی و تشکیل حکومتهایِ مخصوص بخود با ارزشهای پایه ای آن از دورانِ قرون وسطی و از قرن چهارده تا به امروز همچنین تحولاتِ اسفبار در خاورمیانهءِ دیروز و امروز موردِ بررسی قرار گیرند که در زیر بطور مختصر به سه فاکتور زیربنایی عثمانگرایی آن اشاره میشود: 1 – فاکتورهایِ درونی کشوری نو بنیاد بنام ترکیه 2- شرایط بیرونی و پیرامونی 3- بهار عربی و اتحّادِ ترکیه و عربستان
1- شرایط درونی کشور ترکیه: کشوری که امروز ترکیه نامیده میشود در اوایل قرن بیستم در اثر تفاهم کشورها و قدرتهای جهانی بویژه کشورهای اروپایی، برای پایان دادن به جنگ و اختلافات بین خود، به تشکیل کشوری حاشیه ای (Pufferstaat) بنام ترکیه بر اساس پیمانها و قراردادها موافقت کردند. طبق این پیمان نامه ها حکومتهای ترکیه موظف بودند و هستند، که استقلال و حقوق مردمان کُرد، ارمنی، یهودی، یونانی، و سایر مردمان دیگر را رعایت و به رسمیّت بشناسند.
تاریخ قانونمندِ سیاسی مردمان تُرک از قرن چهارده از عثمانیان آغازمیشود، که ساختاری فئودالیتهء پدر سالاری و سلطانی و خلیفه گری اسلامی و پان اسلامیسم داشت.
با برپایی سیستم جمهوریّت به رهبری کمال آتاتورک، ناسیونالیسم تُرکی و حزب جمهوری تنها حزب و ارگان سیاسی و خشت زیربنا و ایدئولوژی ساختار سیاسی و فرهنگی و اجتماعی در همهء عرصه ها قرار گرفت، بطور کلی این دوران را *کمالیسم* مانند “خمینییسم” مینامند.
ناسیونالیسم افراطی تُرکی(کمالیسم) بنام سکولاریسم و لائیسم جایگزین اسلامگرایی و پان اسلامیسم دوران عثمانی قرار گرفت. در این دوران مردمان غیر تُرک بویژه مردمان کُرد صدمات و خسارت جانی و مالی و یک دیکتاتوری تمام عیار ناسیونالیسم تُرکی را تجربه کردند، در حقیقت پاک سازی قومی مانند دوران عثمانیان و ارمنی ها در شکلی دیگر برای مردمان غیر تُرک تا کنون ادامه داشته و ادامه دار خواهد بود.
با وفات کمال آتاتورک در سال 1938 میلادی، پروسهء کمالیسم یا همان ناسیونالیسم افراطی تُرکی و نژاد پرستی تُرک تباری، رو به گسست نهاد. در سال 1945 میلادی تأسیس حزب و سازمانهای سیاسی به نسبتی آزاد گشت. با کمکهای همگانی و تحرک کشورهای اروپایی و بویژه آمریکا تلاش بر آن شد که جهت سیاسی و فرهنگیِ جامعهء تُرکی بعد از کمالیسم را بسوی دمکراسی و پلورالیسم هدایت کنند،
پروسه دمکراتیزاسیون ترکیه که تا سال 1960 میلادی ادامه داشت، به برکناری و به حاشیه راندن ناسیونالیسم تُرکی، حزب جمهوریّت و گسستِ نقش ارتش با منزوی شدن ژنرالهایِ ارتش منجر شد.
ارتش با به سه کودتا در سالهای 1960/ 1971/ و 1980 میلادی به ادامهء حیات دمکراسی و به پلورالیسم سیاسی در این کشور پایان داد. همه احزاب و سازمانهای سیاسی و نهادهای اجتماعی و فرهنگی که گرایش سیاسی و یا هدف تبلیغ پلورالیسم فرهنگی و پپیشبُرد تئوری دمکراسی را داشتند، ممنوع گردیدند.
پیامد بسته شدن فضای سیاسی و ممنوع کردن احزاب و سازمانهای سیاسیِ دمکراتیک و سوسیالیست و با سرکوب جنبشهایِ دمکراتیک و مردمی در کشور ترکیه باعث شد که اسلامگرایان از همان سالهای 1970 میلادی به کار و زار سیاست وارد شوند.
1996 میلادی نجم الدین اربکان به عنوان نخست وزیر حکومت اسلامگرای ترکیه بر گزیده شد. 1997 میلادی ارتش در یک کودتای خاموش نجم الدین اربکان را هم بر کنار و حزب وابسته به او “حزب رفاه” ممنوع گردید،
امّا از آنجا که فرهنگ سیاسیِ جامعهء تُرک تبار با تئوریهایِ دمکراسی و با سایر جهان بینی های استوار بر دمکراسی، سوسیال دمکراسی و لیبرال دمکراسی و حقوق شهروندی و حقوق بشر سازگاری نداشته و ندارد، هدفمند برای جلوگیری از گسترش جنبشهای دمکراتیک مردمی و برای جلوگیری از رشد جهانی بینی های سوسیالیستی و سوسیال دمکراسی، لیبرالیسم سیاسی و اقتصادی برای همه طبقات و اتنیکهای دیگر، بار دیگر و از روی ناچاری، از سال 2002 تا کنون حکومت و دولت را به اسلامگرایان به رهبری رجب طیب اردوغان واگذار کردند.
در ساختار عثمانی گرایی حکومت ترکیهءِ امروز، دیگر صحبت از پارلمانتاریسم و تئوریهای دمکراسی نیست و رجب طیب اردوغان دیگر رئیس جمهور و یا پرزیدنت به مفهوم واژه ای سیاسی دمکراتیک و در جایگاهی که در متون تئوری های دمکراسی و سیستم جمهوریّت امروزی آمده و تعریف شده است،نیست، بلکه در جایگاهِ یک سلطان و خلیفه گریِ مطلق که سیاست و دیانت را درهم آمیخته و خود را مانند علی خامنه ای نمایندهء حکومت آسمانی و زمینی و جانشین سلطان ها و خلفای عثمانی و خلفای راشدین اعراب میداند. هر کس کوچکترین انتقادی به رجب طیب اردوغان بکند، باید با مجازات سخت و زندانی روبرو شود، فضای سانسور را بر میدان مطبوعاتی و رسانه های گروهی حاکم کرده است، اکنون با شکایتی برعلیه یک ژونالیست و نظریه پرداز تلویزیونی در آلمان، قصد بر آن دارد که به ازادی بیان و مطبوعات در این کشور خدشه ای وارد کند، تا بر رفتار دیکتاتوری خود بر علیه ژورنالیستها و آزادی بیان و اندیشه در ترکیه سایه افکند و به آن مشروعیّت حقوقی و حقیقی بخشد.
2- شرایط بیرونی و پیرامونی: حکومت فئودالیته و سلطانی و خلیفه گری عثمانیان هرگز از سوی کشورهای اروپایی به عنوان یک حکومت و ساختار سیاسی قانونمند بر پایهءِ حقوقی و حقیقی به رسمیّت شناخته نشد در هیمن راستا یک حسن تحقیر و کینه از اروپا در فرهنگ تُرکی باقیمانده است. اگر حکومت عثمانی از سوی انگلستان و فرانسه و سایر کشورهای اروپایی به رسمیّت شناخته میشد در جنگ جهانی اوّل در جبهه و تحت رهبری آلمان قرار نمیگرفت.
کشور ترکیه از جمله کشورهای نو بنیاد است که وجود آن بر پایه قراردادهای سیاسی در قرن 20 شکل گرفته است، گذاشتن نام ترکیه بر جغرافیای آسیای کوچک سابقه تاریخی، باستان شناسی، و جامعه شناسی و جغرافیا شناسی و در حقیقت پشتوانهء حقوقی و حقیقی نسبت به مردم تُرک تبار را ندارد.
کشور و نام ترکیه در اوایل قرن بیستم، بر اساس پیمانهای 1920 سورس(vertrag von sevres) و قرارداد لوزان (Vertrag von Lausanne) در 24 ژولاری 1923 میلادی با یک سری از تعهدات جانبی از سوی سیاستمداران و نخبگان وقت مردمان تُرک پا به عرصهء وجود گذاشت.
هدف اصلی کشورهای سرمایه داری اروپا و آمریکا از ایجادِ کشوری قراردادی بنام” ترکیه”، حفاظت و پاسداری از مرزهای نظام سرمایه داری در مقابل اتحّادِ جماهیر شوروی و در مقابل کشورهای عضو بلوک کشورهای سوسیالیستی و پیمان ورشو بود. چنانکه غرب از طریق ترکیه به مدّت نیم قرن از گسترش اندیشهء سوسیالیسم در جنوب شرقی اروپا جلوگیری کردند.
شکل گیری کشور بنام “ترکیه” مدیون دورانِ جنگ سرد و پیامدِ صف آرایی دو قطبِ:کاپیتالیسم و سوسیالیسم است. دوران جنگ سرد برای ترکیه نعتی بزرگ بشمار میآید، زیرا بزرگترین بهره برداری نظامی، اقتصادی، و سیاسی را از برنامهء دکترین رئیس جمهور وقت آمریکا “ترومن” و سایر کمکهایِ دیگر کشورهایِ اروپایی برای مهار کمونیست کرد.
حکومتهای تُرک تبار در آسیای کوچک(ترکیه امروز) از عثمانیان گرفته تا به امروز خدمتگزار و دربان کشورهایِ سرمایه داریِ اروپا و آمریکا بوده است. پذیرفتن کشور ترکیه در پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) هم در راستایِ همین خدمتگزاری است.
طبق برنامه کشورهای سرمایه داری کمال آتاتورک با انقلاب فرهنگی و گزینش الفبای لاتین ترکیه را از شرق جدا کرد، و دنباله روی از غرب را پیشهء خود کرد.
1987 میلادی حکومت ترکیه بطور رسمی درخواست عضویّت در اتحادیّهء اروپا را کرد، در مقابل اروپا شرایط و تغییراتِ بنیادی در ساختار سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، در قانون اساسی ترکیه، در حقوق فردی و شهروندی، حقوق بشر، در دستگاهِ قضایی، در منش و فرهنگ همزیستی مسمالمت آمیز، در روند پیشبردِ دمکراسی، در آزادیهای مطبوعاتی، در آزادی بیان و اندیشه، در آزادی انتخاب دین و مسلک و بسیار مسائل دیگر را به حکومتهای ترکیه دیکته کرده و همچنان ادامه دارد.
حکومت ترکیه تنها در سال 2001 با تغییرِ 34 آرتیکل از مفادِ قانون اساسی ترکیه خود را با نرمهای اتحّادیّهء اروپا هماهنگ کرد، پروسهءِ پیوستن ترکیه به اتحّادیّهء اروپا با انجام همهء تکالیف تعیین شده از سوی اروپا به مدّت 30 سال ادامه داشته ولی تا کنون ترکیه به عضویّت پذیرفته نشده و به احتمال زیاد در آینده هم پذیرفته نخواهد شد. در واقع بعد از تحقیر در دورهء عثمانیان این دوّمین تحقیر و توهین به حکومتها و ملّت ترکیه از سوی کشورهای اروپایی است.
دولت و ملّت ترکیه دشمنی و کینهء این بازی 30 سالهء اتحّادیّهء اروپا در سر و دل داشته و دارند، ولی در ظاهر برای دست یابی به کمکهای بیشتر اقتصادی و سیاسی تکنولوژی از اتحادیّهء اروپا، گوش به فرمان کشورهای غربی از جمله اتحادیّهءِ اروپا و آمریکاست.
امّا با فروپاشی اتحّاد جماهیر شوروی و هم مرز شدن بعضی از جغرافیا و کشورهای بلوک شرق پیمان ورشو، با روسیه، دیگر عضویّت ترکیه در ناتو هم از اهمیّت دوران جنگ سرد برخوردار نیست و برای غرب دیگر آش دهن سوزی به حساب نخواهد نمی آید.
3- بهار عربی، اتحّاد و ائتلاف عربستان و ترکیه
بهار عربی به جنبشهای دمکراسی و آزادیخواهی در جنوب غربی آسیا و جهان عرب شروع شد این اعتراضات که جنبهء سکولار دمکراسی و لائیسم داشت، میرفت که رنگ و روی خاورمیانه را فراگیر عوض کند و موقعیّت سیاسی و جایگاه دینی و مذهبی ترکیه و عربستان را مورد هدف قرار دهد. از سویی دیگر هژمونی و ثبات سیاسی روسیه، جمهوری اسلامی ایران و بشار اسد در منطقه از موقعیّت بهتری برخوردار میشد.
اتحّاد و ائتلاف ترکیه و عربستان برای حفظ اسلامگرایی و برای مسدود کردن پروسهء جنبش دمکراسی خواهی و سکولاریسم در منطقه در ایجاد سپاه اسلام (داعش) تجلی یافت. سیاست خارجی نئوعثانیسم پان اسلامیسم ترکیه بر اساس تز احمد داود أوغلو و استراتژی عربستان سعودی نگهداری حرمت و جایگاه اسلام سنتّی رادیکال در جهان و باقی ماندن این دو کشور در هستهء مرکزی و قبله گاه مسلمانان همهء کشورهاست. ترکیه نماد یک حکومت اسلامی و عربستان قبله گاه مسلمانان جهان.
از سویی دیگر جنبشهای سکولار دمکراتیک در خاورمیانه و در ترکیه، امنیّت و ساختار نظامهای سیاسی و فروپاشی جغرافیای سیاسی این دو کشور را به خطر می اندازد،
در این شکی نیست که اسلامگرایی ترکیه و عربستان تنها به مناسبت منافع اقتصادی و منبع درآمد آن میباشد. اقصاد بادکنکی ترکیه مدیون اسلامگرایی وآفرینش بحران و اغتشاش است و درآمد عربستان سعودی از دین و مذهب بیشتر از درآمد منابع نفت و انرژی آن میباشد.
همین منافع مشترک سیاسی و اقتصادی و بدست گرفتن هژمونی شطرنج سیاسی در جهان اسلام، خاورمیانه و نزدیک، آسیای میانه، حوزهء خلیج فارس، و شمال آفریقا است که طرح عثمانگرایی حکومت ترکیه و دیدگاه عربستان سعودی را دیک جبهه قرار میدهد.
اساس دکترین “عمق استراتژی” strategische Tiefe احمد داوداوغلو
بعد از سرکوب و به بن بست رسیدن پروسهء دمکراسی در ترکیه، و خطر فروپاشی جغرافیای سیاسی این کشور با به قدرت رسیدن یک سوّم جمعیّت ترکیه یعنی مردمان کُرد، همچنین بعد از تحقیر 30 سال بسته بودن دروازه های اتحّادیّهءِ اروپا برای پیوستن ترکیه به این اتحّادیّه، و بعد از ترس و وحشت از فرا رسیدن بهار عربی در خاورمیانه که به سکولاریسم و دمکراسی دامن میزند، ترکیه موقعیّت خود را در خاورمیانه و در جهان غرب در خطر جدی دید، و تنها راهی که برای این کشور باقی مانده بود، برداشتنشمشیر عثمانی و برافراشتن پرچم اسلام واپسگرایی و اقتدارگرایی و قلدری مانند دورهء عثمانیان، با ایجاد تشنج و برپا کردن آتش جنگهای قومی و دینی است. تاریخ و تمدن تُرک تباری با همین ابزارهای شمشیر و اسلامگرایی و به روشهای غیر دمکرایتک و سیاست حذفی دیگران شکل گرفته که با دمکراسی و همزیستی مسالمت آمیز هیچگاه سازگاری نداشته و نخواهد داشت.
مهمترین اصل دکترین احمد داوداوغلو ا نا امیدی از پیوستن به اتحادیهء اروپاست، که جایگزین این شکست و نامیدی را اینطور مطرح میکند که ترکیه باید به همان دوران اقتدار خود یعنی عثمانیان برگردد، و با برداشتن شمشیر خلیفه گری عثمانی و بر سر نیزه کردن قرآن و با شعار پان اسلامیسم در مقابل اروپا قد برافرازد که شاید اهداف و منافع ملّی خود را با قلدری و گردنکشی و ایجاد بحران و مشکل برای اروپا عملی کند، که تا اندازه ای در این تاکتیک موفق بوده اند. با همکاری عربستان سپاه داعش را ایجاد کردند،
اوّل بوسیلهء همین سپاه داعش مخالفان غیر تُرک و عرب، مانند مردمان کُرد را مورد هجوم و کشتار و پاکسازی قومی قرار دادند، دوّم اینکه با بحران آفرینی، و ایجاد نا امنی، میلیونها انسان بی خانه و کاشانه شدند، و راه مهاجرت به اروپا را در پیش گرفتند، که برای اروپا، بویژه برای کشور آلمان و یکی از بزرگترین مشکلات تاریخ این قاره است.
اصل دیگر “عمق استراتژی” عثمانگرایی احمد داود اوغلو، یک بلند پروازی و خود بزرگ بینی بدون پشتوانه است که کشور ترکیه را به عنوان یک کشور قدرتمند امپراطوری در مرکز جغرافیای آسیا و اروپا و آفریقا قرار میدهد، از جمله بطور مشخص خود را مرکز مغناطیسیِ جغرافیای بالکان، قفقاز، آسیای میانه، نواحی و ساحلهای دریای خزر، جغرافیای دریای سیاه، بخش شرقی دریای میانه، و خاور میانه و خاورنزدیک و بخش بزرگی از اروپا.
هدف نهایی و درازمدت تخیّلی نئوعثمانیسم گسترش پان اسلامیسم در جهان در اروپا و آفریقا و هر جا که ممکن باشد، و قرار دادن ترکیه در مرکز این امپراطوری جهانی اسلامی !.
بطور مشخص کشور ترکیه خود را هم پدر و پدر و مادر بزرگ همهءِ مردمان تُرک تبار میداند و خود را در هر مکان و جغرافیا مسئول آنها میداند، که بدون شک برای کشور ما ایران هم برنامهء کوتاه و درازمدّت داشته و دارند.
اصل دیگر و ایدئولوژی “عمق استراتژی” احمد داود اوغلو، همان دین اسلام و پان اسلامیسم دورهء عثمانیان است، که دین اسلام و فرهنگ اسلامی عثمانگرایی ترکیه را به آسیای مرکزی و جنوبی، آسیای میانه و تا آفریقا و بخشهای دیگر جغرافیایِ مسلمانان متصل میکند، او معتقد است که اسلامگرایی باعث خواهد شد که ترکیه یک هویّت چند بُعدی پیدا میکند، در نتیجه در عرصهء سیاستِ اینترناسیونال نقش بیشتری را خواهد داشت. چاشنی ایدئولوژی اسلامگرای دادو اوغلو، همان ناسیونالیسم تُرکی است، به عبارتی دیگر ناسیونالیسم تُرکی دین اسلام را به خدمت گرفته است. خمینی هم دین اسلام واپسگرا را در مرکز هویّت ایرانی قرار داد.
اصل دیگر “عمق استراتژی” احمد داود اوغلو، اصل صفر ( Null Probleme) است. بدین معنی حکومتهای ترکیه باید تلاش کنند که با همسایگان خود سیاست و روابط خوب بدون تشنج داشته باشند. حقیقت و جدی گرفتن این اصل را میشود با رفتار حکومت و ارتش ترکیه با ملّت کُرد سنجید. حکومت ترکیه امروز با تمام همسایگان خود درگیر و در امور داخلی آنها دخالت مستقیم و غیر مستقیم میکند. با روسیه درگیر است که از هم اکنون پیامدهای سخت آنرا دارد تجربه میکند، در قره باغ در قفقاز درگیر و دخالت میکند، در بخش کُرد نشین ترکیه و عراق و سوریه فاجعه به بار آورده است. در بالکان درگیر است، با یونان دشمنی پایدار هست، با اتحّادیّه اروپا در گیر و در کشمکش میباشد، بطور کلی هر جا ترکیه است، آنجا درگیریهای قومی و دینی و آشوب و جنگ و خونریزی است.
عربستان سعودی و حکومتهای ترکیه به نمایندگی از مردمان عرب و تُرک تبار در طول تاریخ بطور مشخص 3 بار با اسلامگرایی خود، جهان شرق را از جهان غرب عقب نگهداشته اند،
بار اوّل، حملهء اعراب با ایران و فروپاشی سیستم دوران ساسانی و فروپاشی امپراطوری روُم شرقی بوسیلهء سلجوقیان و عثمانیان با ایدئولوژی اسلام که پیامد آن جدایی جهان شرق و غرب و برپایی ایدئولوژی اسلام و فرهنگ اسلامی است.
بار دوّم زمانیکه، در کشورهای اروپایی و جهان دمکرایتک، عصر سرمایه دار انقلابی، راسیونالیسم، مدرنیته، رنسانس، رفرماسیون، عصر روشنگری، سکولاریسم و لائیسم، زمانیکه شکل گیری ساختاری سیاسی و حکومتی دمکراتیک، بر اساس تئوریهای دمکراسی، ازجمله پارلمانتاریسم، لیبرالیسم، سوسیالیسم پیدا و عملأ جایگزین سیستم استبدادی دینی و پادشاهی مطلق می شدند، در ایرانصفویان حکومت شیعه گری قزلباش سلطانی فئودالیته و در آسیای کوچک (ترکیه امروز) سلجوقیان و عثمانیان حکومت دینی و خلیفه گری فئودالیتهء خاندانی را بر پا کردند،
بار سوّم جنبش آزادیخواهی و سکولار دمکراتیک بهار عربی در خاورمیانه و شمال آفریقا است که حکومت ترکیه و عربستان سعودی با اسلامگرایی واپسگر آنرا به خاک و خون کشیدند و جنگهای قومی و دینی عقیدتی را جایگزین آن کردند که اثرات فاجعه آمیز آنرا چند نسل آینده هم تجربه خواهند کرد.
این وظیفهء اروپا و آمریکا و سایر مردمان دیگر نیست که به سیاستهای واپسگرایی قرون وسطایی شوم ترکیه و عربستان پایانی بخشند، چه بسا که غرب و کشورهای صنعتی با دیدگاه استعماری گذشته و حال خود با عقب ماندگی شرق از غرب مانند گذشته خشنود باشند، بلکه در قدم اوّل این وظیفه طبقات و قشرهای روشنفکری و سکولار دمکرات جوامع تُرک تبار و کشورهای عربی میباشد، که بر علیه سیاست های استبدادی و واپسگرای دینی نئو عثمانیسم ترکیه و وهابی عربستان سعودی بپا خیزند. سیاست مسجد سازی حکومت ترکیه و عربستان در کشورهای اروپایی و غرب، باعث خواهد شد، که بین مردمان جهان شرق و غرب اختلافات عمیق تاریخی را دامن زند، و جنگهای صلیبی دیگری را به میدان بخواند، که دست آخر بازندهء این رقابت بین اسلامگرایی و مسیحیّت جهان اسلام خواهد بود، و به امنیّت و صلح جهانی خدشه وارد خواهد کرد. سکولاریسم و دمکراسی و امنیّت ایران ما هم زمانی عملی و پایدار خواهد بود که همسایگان ما به اصول دمکراسی و با ابزارهای امروزی متکی باشند.
نظام جمهوری اسلامی ایران، ترکیه و عربستان
در نشست جدید سازمان همکاری اسلامی در استانبول، به رهبری ترکیه و عربستان، در بیانیه پایانی چهار بند ضد ایرانی گنجانیده شده بود، جالب اینجاست که کشوری تاریخی مانند ایران را در کنار حزب الله لبنان قرار داده اند و آنرا به پرورش و پشتیبانی از تروریسم محکوم کرده اند.
نتیجهء سیاست درونی و بین المللی نظام جمهوری اسلامی نزدیک به 40 سال همین بوده است که کلید اقتصاد ایران را در اختیار ترکیه قرار داد و رمز و راز سیستم بانکی و خروج سرمایه های ملّی ایران را تقدیم حکومت اسلامگرای ترکیه کرد، هویّت ایرانی و ناسیونالیسم ایرانی را به ترکیه و به قبله گاهِ عربستان وابسته کرد، و اکنون در نشست استانبول رئیس جمهور و وزیر امور خارجهء نظام آخوندی علی خامنه ای را با خفت و خواری بیرون انداختند.
بار دیگر با تجربه ار نشست سازمان همکاری اسلامی و با تجربهء تلخ 1400 سال اسلام و شیعه گری نشان داد و میدهد که ایران ما با اسلام و اسلامگرایی سازگار نبوده و نیست و در بین کشورهای مسلمانان و با اسلامگرایی در جهان متمدن و دمکراتیک جا و مکانی ندارد و منزوی است.
اگر اسلامگرایی برای اعراب و تُرک تباران نان و آب و هویّت و اقتدارگرایی می آورد، برای ما ایرانیان سم و سرطان بوده و هست، تنها راه رهایی از اسلام و استبداد دینی و برده بودن کشورهایی مانند ترکیه و عربستان، بازگشت به خویشتن خویش و هویّت ایرانی خود با برپایی یک حکومت سکولار دمکرات و ارتباط تنگاتنگ با جهان مسیحیّت و یهودیان و سایر مردمان دمکراتیک معتقد به ارزشهای سکولار از جمله از جوامع اعراب و تُرک تباران میباشد.
|ماه آپریل 2016| آلمان|
……………………………………………………………………………………………………………..پانویس: احمد داود او غلو در ترکیه مبلغ نئوعثمانیسم و اسلامگرایی است و در عرصهء بین المللی مبلغ پان اسلامیسم است، زمانیکه در دانشگاه اسلامی کوآلالومپور کشور مالزی استاد بوده است، بخش سیاسی اسلامی این دانشگاه را بنیاد گذاشته است. مالزی یکی از مراکز فعالیّت لابی های جمهوری اسلامی و پانامای پولشویی و سرمایه گذاریهای نظام اسلامی تهران است.