در سال 550 پیش از میلاد یعنی در سال 2567 سال پیش، کوروش بزرگ(شاهِ انشان، یا انزان واقع در شمال غربی، و غرب استان فارس امروز)امپراطوری جهانشمول هخامنشی را تشکیل داد. هخامنشی یا هخامنشیان از نام سردودمان و بزرگ خاندانِ این تیرهءِ ایرانی که “هخامنش” نام داشته برگرفته شده است. هخامنشیان خود به ده تیره و طایفهءِ اسکان یافته و کوچگر تقسیم شده بودند که همه در همان ساتراپ (ایالت) پهناور پارسه یا پارس روزگار میگذراندند.
مورخانِ یونانی کشور هخامنشیان را بنا بر نامِ جغرافیایِ مسکونیِ آنها (پارسه، پارسا، پارسوا) Persis “پرسیس” نام نهادند. رفته رفته این واژهءِ پرسیس از طریقِ گسترش زبانِ لاتین در دیگر زبانهای اروپایی به « پرسی» و یا «پرسیا» و به دگر اشکالِ مختلف آن درآمد.
نامهایی که از این واژهء «پرسیس» مشتق گرفته شده عبارتند از: انگلیسی«پرشین، پرشیا» در فرانسوی «پرس، پرسان» در روسی «پرسیدسکی». و در ایتالیایی «پرسیانا» در آلمانی «پرزین ،پرزا، پرزیش»
در دورانِ آنتیکِ قبل از میلاد، معمولأ نام امپراطوریهای بزرگ بنام جغرافیای زیستی بینادگذاران آن امپراطوری نامگذاری شده است، چنانکه ساختار حکومتِ دمکراسی سرزمین یونان باستان هم از منطقه و شهر آتن گرفته شده است که در تاریخ بنامِ «دمکراسیِ آتن» شناخته شده است و پایتخت آن هم در همان جغرافیا بنام آکرُپُلیس Akropolis است که با حملهء ایرانیان به یونان باستان ویران شد.
همچنین امپراطوری پهناور رُم غربی و شرقی از منطقهء کوچک جغرافیا و شهر رُم آنزمان برگرفته شده و این شهر پایتخت آن امپراطوری هم بود، نام زبانِ لاتین هم که زبان رسمی قرونِ وسطی در قارهء اروپا و فراتر از آن بوده است از نام منطقهء جغرافیایی کوچک بنامLatium لاتیوم در حومهء شهر رُم باستان مشتق گرفته شده است،
نام گذاری حکومت هخامنشیان هم مانند دمکراسی یونان و امپراطوری رُم برگرفته از جغرافیایِ زیستیِ آنها بنام «پارسه، پارس» امپراطوری پارس نامگذاری شده است. جغرافیایِ پارسه شامل خلیج فارسو جغرافیای واقع در شمال خلیج فارس: استانهای غرب، جنوب غربی، و جنوب امروز ایران با محوریّتِ استان فارس (بخش غربی آن) میباشد.
زبانِ پارسی که به زبانِ سراسری امپراطوری هخامنشیان (پارس) گسترش یافته بود، هم مانند زبانِ لاتین که از نام ِجغرافیایِ کوچکِ لاتیوم در حومهء رُم گرفته شده است، از منطقه و از جغرافیایِ «پارسه و پارس» گرفته شده است و در جغرافیایِ پهناور امپراطوریِ هخامنشیان بنامِ زبان پارسی گسترش یافت.
با وجودِ اینکه از دورانِ هجومِ اعراب در اوایل قرون وسطی با ایدئولوژی و ساختار حکومتیِ خود بنام دین اسلام و با تسلطِ سلسله های تُرک تبار در اواسط دورانِ فئودالیتهء قرونِ وسطی تا عصر روشنگری، جغرافیا و نام «پرشیا، پارس» تقریبأ از دور خارج شده و به حاشیه رانده شده بود، ولی نامِ بین المللیِ «پرشیا، پارس» پیوسته در ادبیّات و در واژنامه هایِ سیاسیِ جهان متمدن ادامه داشته و بکار گرفته شده و میشود. چنانکه با تشکیلِ ساختارهایِ حکومتی”ملّت دولت” در اروپا، شاهانِ قاجار را هم شاه پرشیا و یا پارس می خواندند.
رضاشاه به افرادی روشنفکرِ باستانگرایِ آنزمان از جمله: سعید نفیسی، محمد علی فروغی، و سیّد حسن تقی زاده دستور داد که نام کشور در عرصهء بین المللی (پرشیا، پارس) را هم مانند درون کشور به “ایران” تغییر دهند. که در تاریخ آذر ماه 1313 شمسی این دستور عملی شد.
ایران مانندِ کشورهایی از جمله آلمان دارایِ دو نام بود: یکی نام درونی بنام (ایران) که در جهان شرق رواج داشت و دیگری بنام (پارس، پرشیا) در عرصهء بین المللی بویژه در قارهء اروپا مطرح بود:
1- نام “ایران” (سرزمین آریایی)که در درونِ کشور و در حوزهء جغرافیاییِ فلات ایران و فراتر از آن، از باستان در بین مردمانی که خود را «آریایی» میدانستند این نام رواج داشت، کلمهء ایران یکی از قدیمترین الفاظی است که نژاد آریایی، هند و اروپایی، هند و ژرمن، هند و ایرانی، و یا هند و آریایی با خود بدایرهء تمدن آورده است. ایران به معنی «سرزمین آریایی ها» میباشد که در اوستا بنام « ایران وئجه» یعنی سرزمین آریایی ها و در همین کتاب باستانی«ایریا» بنام همین قوم نامگذاری شده است و در قرن ششم بعد از میلاد در زمان ساسانیان به «ایران شهری» تبدیل شد..
2 – پرسیس، پرشیا، پارس، این نام که جغرافیای شمال خلیج فارس تا کرمانشاه را شامل میشود، و به سراسر ایران و امپراطوری هخامنشی گسترش یافت، از تاریخ و ادبیّات یونانی و اروپایی گرفته شده است که در عرصهء بین المللی و بویژه در کشورهای پیشرفته قدیم و جدید رونق داشت و امروز هم در بسیار موارد رواج دارد.
در نقشهء در بالا جایگاه و جغرافیای اصلی هخامنشیان و پارسی ها را در خظر قرمز نشان میدهد، در سایر نقاط ایران از آنها اثری و نشانی نیست.
چرا رضاشاه نام بین المللی «پرشیا، پارس» را برداشت
1 – چون رضاشاه خود، پارسی و پارس و برخاسته از این جغرافیا نبود. انتخاب نام خانوادگی “پهلوی” را کهرضاشاه و محمّد رضاشاه برای خود انتخاب کرده اند، برگرفته از جغرافیایِ زیستیِ سلسلهءِ اشکانیان و یا همان پارت ها میباشد که در شرق دریای مازندرانبوده است. جالب هست که شاهانِ سلسلهءِ پهلوی هویّتِ خود را به جغرافیایی (مازندران) نسبت میدهند که زادگاه و مکانِ مسکونیِ آنها بوده است، امّا همین رضاشاه از ایرانی تبارانِ دیگر و از جغرافیایِ زیستیِ آنها یعنی در غرب، جنوب غربی و جنوب کشور، سلب هویّت کرده اند و نام بین المللی «پارس و پرشیای» ایرانِ دیروز و امروز را در صحنهء جهانی حذف میکنند.
بطور روشن و هدفمند رضاشاه نام و نشان نمادین خود (پهلوی) را از هخامنشیان، و از ساسانیان انتخاب نکرد و بطور قطعی با این دو سلسله فاصله میگیرد و نسبت خود را از سلسلهءِ اشکانیان، پارت هایی، انتخاب میکند که از زادگاهِ خوش یعنی مازندران برخاسته اند، روایت هایِ دیگری هم در موردِ انتخاب نام پهلوی وجود دارد، که از استدلالِ با پشتوانه ای برخوردار نیست.
شگفت انگیزتر این هست که روشنفکران و کارشناسان و پیشوایان مردمان ایران مرکزی، ایران شرقی، جنوب شرقی، ایران شمالی، شمال شرقی و شمال غربی، و دیگر اقوام مانند تُرک آذربایجانی، کُرد، بلوچ، و عرب ساکن ایران، همین شخض رضاشاه را که خود آگاهانه نام پارس و پرشیا را بر روی نام بین المللی ایران حذف و پاک کرده است، او را نماد و پیشوای” پارس و پارسی، و فارس و فارسی مینامند.
2 – دلیل دیگری که رضاشاه نام پارس و پرشیا را برداشت، بر این استوار است که : نام «پرشیا و پارس» فقط بخش کوچک جغرافیای غرب، جنوب غربی و جنوب کشور، با خلیج پارس را شامل میشود، ولی «نام ایران» تمام جغرافیا و فلات ایران، و تمام جغرافیایی که ایرانی تباران در آنجا سکونت دارند را، در بر میگرفت.
سعید نفیسی مورخ، تحصیل کردهء خارج در سوئیس و فرانسه، فردِ موردِ اعتمادِ رضاشاه، نقش اساسی در تحریک و راهنماییِ رضاشاه در امر حذف نام پارس و پرشیا را داشته است، نفیسی در مورد علل تغییر و حذف نام پارس و پرشیا و جایگزین کردن نام ایران در روزنامهء «پارسینهء» آنزمان چنین نوشته و گفته است:
[.. سبب این بود که هنگامی که دولت هخامنشی را در سال 550 پیش از میلاد یعنی در سال 2484 میلادی پیش، کوروش بزرگ پادشاه هخامنش تشکیل داد و تمام جهان متمدن را در زیر رایت خود گرد آورد، چون پدران وی پش از آن پادشاهان دیاری بودند که آنرا «پارسا »یا «پارسوا» میگفتند و شامل فارس و خوزستانِ امروز بود، مورخین یونانی کشور هخامنشیان را نیز بنا بر همان سابقهء که پادشاهان پارسی بوده اند« پرسیس» خواندند..]
3 – مورد سوّم برای حذف پارسی و پرشیا از سوی رضاشاه اینطوری استدلال شده است که چون نژاد و قومی بنام پارس در منطقه و در جهان وجود ندارد، پارس و پارسی بیانگر یک بخش کوچک از جغرافیای ایران (ساتراپ پارس) در غرب،جنوب غربی، و جنوب ایران است و پارسی به کسی و یا به قومی نسبت داده میشود که متعلق به این جغرافیا باشد و در آن سکونت دارد، چنانکه انتخاب نام پایتخت هخامنشیان پرسپولیس (خانهء پارسی ها) هم معنی شده است، در نتیجه نامهایِ پارس و پارسی و پرسپولیس، سایر جغرافیا و تیره های ایرانی را در بر نمیگیرد. امّا نام «ایران» همهء جغرافیا و همهء تیره های ایرانی و تمام تمدنهای ایران امروز و افغانستان، بلوچستان، قفقاز، تاجیکستان، و آسیای میانه ازجمله ازبکستان، و ترکمستان امروز را شامل میشود.
سعید نفیسی در بخش دیگری از مقالهء در تاریخ دی ماه 1313انتشار یافتهء خود چنین بیان میکند: [… پس از اینکه اروپائیان مملکت ما را در عرف زبان خود پارس یا نظایر آن می نامیدند و این عادت مورخین یونانی و رومی رها نمیکردند، چه از نظر علمی و چه از نظر اصطلاحی به هیچ وجه منطق نداشت زیرا که هرگز اسم این مملکت در هیچ زمان پارس یا کلمه ای نظیر آن نبوده و همواره پارس و یا پرس نام یکی از ایالات آن بوده است که ما اینک آنرا فارس تلفظ میکنیم...]
4 – آریاگرایینازیسیم آلمان و دخالت رایش سوّم در جایگزین کردن نام ایران بجای پارس پرشیا در عرصهء بین المللی است. ایران برای رهایی از چنگ انگلستان و تزار روسیه انتخاب و تکیه دادن به قدرت سیاسی و اقتصادیِ آلمان را بهترین گزینه ارزیابی میکرد.
در عصر روشنگری با برجسته شدن بحث آریایی از سوی آلمان و فرانسه ایران به عنوان سرزمین « اور آریایی» در محور کشورهای اروپایی قرار گرفت و در واقع این کشورهای اروپایی بودند که برای نزدیک کردن خود به ایران باهم مسابقه گذاشته بودند. روابط خوب و دوستانهء آلمان و ایران در عصر جدید با به قدرت رسیدنِ قیصر ویلهلم دوّم بطور رسمی آغاز میشود و در دوران نازیسم و رایش سوّم روابط آلمان و ایران پنهان و آشکار تنگاتنگ و بسیار نزدیک بوده است و در بارهء برداشتن نام پرشیا مشاوران آلمانی نقش داشته اند.
اعلام خبر تغییر نام بین المللی پرشیا به ایران در رزونامه نیویورک تایمز
برداشتن نام بین المللی پرشیا و پارس از سوی رضاشاه پشتوانهء قانونی ندارد
زمانیکه رضاشاه نام پرشیا و پارس را برداشته و حذف کرده است، بطور کلی به مردمان پارسی و ساکنان جغرافیای پارسه در استانهای غرب، جنوب غربی و جنوب کشور مراجعه نکرده و رأی و نظر آنها را در حذف این واقعهء تاریخی جویا نشده است، و یا به رأی عمومی ملّت ایران و یا مجلس آنزمان گذاشته نشده است و نظر شخصی رضاشاه و چند نفر مشاور اوبوده است. مشاوران رضاشاه سعیبد نفیسی زادهء تهران، محمدعلی فروغی یهودی تبار، و سید حسن تقی زاده، زاد تبریز آذربایجان است و حداقل یک نفر به نمایندگی از مردمان پارسی از جغرافیای اصلی پارسی ها در میان آنها نیست. چه کسی به رضاشاه و مشاوران او اجازه داده است که غیر قانونی نام و هویّت مردمان پارسی را در تاریخ حذف کند ؟ بنا بر این تغییر و حذف نام پرشیا و پارس پشتوانه قانونی نداشته و ندارد و مورد پذیرش ساکنان اصلی این جغرافیا نبوده و نیست.
هیتلر و موسولینی هم چنین جرمی را مرتکب نشدند که رضاشاه مرتکب شده است، بی جهت نیست که امروز از هر گوشه فردی پیدا میشود و خود را از تبار رضاشاه معرفی میکند و ادعای تاج و تخت را دارد، تو گویی که این کشور مُلک خانوادگی آنهاست ؟
امروز و فردا ضرورت هست که این تغییر نام در قدم اوّل به رأی مردمان پارسی ساکن جغرافیای پارس و پرشیا در استانهای غرب، جنوب غربی و جنوب کشور گذاشته شود و در مرحلهء دوّم رأی عمومی مردمان سراسر جغرافیای ایران هم به آن اضافه شوند تا بصورت قانونمند و سندی معتبر و با پشتوانه در تاریخ ایران ثبت شود.
در جغرافیای سیاسی امروز ایران هم هیچ ایرانی حق ندارد که خود را پارسی و یا پرشیا معرفی کند، مگر اینکه نسلهای گذشته آنها از مردمان بومی گذشته و امروز جغرافیای پارس و پارسه در استانهای غرب، جنوب غربی و جنوب کشور باشند. در غیر اینصورت هر گونه سوء استفاده از این نام و نشانِ «پارس و فارس و پرشیا» جرم محسوب خواهد شد و میتواند پروسهء پیگرد قانونی و حقوقی داشته باشد.
ششم ماه سپتامبر 2017 میلادی آلمان
نقشه بزرگتر در لینک زیر:
http://fs5.directupload.net/images/170906/m6a5e4wy.jpg
http://fs5.directupload.net/images/170906/rsdws9qr.png
ایرانگلوبال