نشست مشترک در دانشگاه جرج تاون برای همبستگی ملی ایرانیان، ادامه گام هایی می باشد که در چهار دهه گذشته بکررات برداشته شده است.
بدون تحلیل و شناسایی علل شکست کوشش های پیشین در اپوزیسیون ، نمی توان در مدار بزرگ سیاسی، ائتلافی را شکل داد.
من از اشتراکات این اقدام با پروژه های شکست خورده سخن می کویم تا اذهان عموم را متوجه راهکارهایی سازم که می توانند راهگشای رفع موانع همکاری سه طیف سیاست لیبرالیزاسیون و سکولاریزاسیون، دمکراتیزاسیون و سوسیالیزاسیون گردد.
آزادی، دمکراسی و اجتماع مداری، سه عنصر ضروری و پایه های انقلاب سوم ایران هستند.
هر ائتلاف سیاسی که سیمای نمایندگان سیاسی سه طیف نامبرده را در خود نشان ندهد، می توان در گوهر دمکراتیک آن تردید کرد.
در متن انقلاب بهمن، اسلامگرایان بیاری اهرم خارجی، در صف مقدم سیاست گذاشته شدند.
خمینی شعارهای فریبنده بسیار سر داد، اما ساده لوحان او را باور کردند.
در آنهنگام طیفی از کنشگران سیاسی بر اساس یک اصل درست، مواضع سیاسی خود را تنظیم کرده و در منجلاب سیاست حمایت از فاشیسم اسلامی سقوط نکردند.
از تحلیل تاکتیک های (راهکارهای) سیاسی روز خمینی، استراتژی فردای او را شناختند. زیرا همواره ارتباط ارگانیک میان سیاست تاکتیکی و استراتژی وجود دارد.
ما پس از چهل و جهار سال، در متن انقلاب سوم ایران قرار گرفتیم، انقلابی که شعور سیاسی جامعه، فرهنگ خودباوری شهروند و دخالتگری نهادهای کف جامعه، سرنوشت آنرا تعیین خواهد کرد.
نشست دانشگاه جرج تاون با حضور کنشگران سیاسی، خبر تدوین منشور همپیمانی ملی ایرانیان را در آینده نزدیک اعلام کرد.
ما جامعه ایرانی تجارب غنی در انشاء نویسی داریم که تاًثیرات آنها از محافل خود، بیرون نرفته آست.
چرا؟
برای تدوین منشوری که بتواند پایه همکاری سیاسی طیف های گوناگون قرار گیرد، بایستی جنبش سیاسی و همگانی راه انداخت تا منشور مصوبه، برآیند مشارکت جامعه سیاسی ایران باشد.
از این خاستگاه، گام های ناسنجیده نشست “دانشگاه جرج تاون” نقد می شود.
۱- نخستین انتقاد اینست که تدوین منشور همبستگی ملی، نمی تواند به قیمومیت جامعه سیاسی ایران تعیین شود.
یک منشور ائتلاف ملی می تواند بعنوان “طرح پیش نویس” در سطح جنبش برای چکشکاری و صیقل یابی ارائه گردد.
البته بهترین حالت، دعوت عمومی برای شرکت در تدوین “منشور همبستگی ملی ایرانیان برای برچیدن حکومت اسلامی” بود.
از این طریق می توان کنشگران جنبش زنان، جنبش دانشجویی، جنبش کارگری و جنبش شهروندی را در تدوین منشور خود سهیم کرد و اشتراکات سیاسی طیف های لیبرال، دمکرات، سوسیال و چپ را در آن جلوه داد.
۲- “منشور همبستگی ملی برای برچیدن حکومت اسلامی” که تبلور وفاق سیاسی جامعه شهروندی باشد، می تواند بعنوان سندی تاریخی، سازماندهی تشکیل کنگره ملی را در دستور کار خود قرار دهد.
در یک روند تعریف شده، باورمندان به سند همبستگی ملی، بر اساس برابرحقوقی کنشگران سیاسی، کنگره را تدارک می بینند و منتخبین کنگره با اختیاراتی که به آنها داده می شود، هماهنگی و پاسخ به نیازهای انقلاب”زن زندگی آزادی”، مدیریت سرنگونی حکومت اسلامی و انتقال قدرت به مردم را میسر می سازند.
۳- پس از تشکیل مجلس موسسان نظام نوین و انتقال قدرت به نمایندگان ملت، مسئولیت گروه کنگره ملی خاتمه خواهد یافت.
خلاصه کلام:
ملاحظات در مورد تدوین منشور سرنگونی و آزادی مردم و ایران چنین اند:
نخست- تدوین “پیش نویس منشور” در روندی که محصول خرد جمعی جامعه سیاسی باشد.
دوم- دعوت از جنبش زنان، کارگران و دانشجویان تا با طرح و دخالت دهی نظراتشان در منشور آزادی مردم و ایران، اثر انگشت خود را پای یک سند تاریخی بگذارند.
سوم- گام پس از تدوین منشور، می تواند تشکیل کنگره سراسری ایرانیان در برونمرز (علنی) و درونمرز (مخفی) باشد.
اقبال اقبالی
12.02.2023
www.tribuneiran.org