در تاریخ 02.02.2019 به دعوت کنشگران “همبستگی برای جمهوری ملی دمکراتیک ایران” و همت ایرانیان آزادیخواه از هلند و آلمان، آکسیونی برگزار شد. پیام این آکسیون دفاع از آزادی و محکومیت حکومت اسلامی و خواست آزادی سپیده قلیان و اسماعیل بخشی بود.
در این همایش آقایان مجید آژنگ، امیر معیری، اسماعیل جوراب باف، حبیب بهره من، رضا اسماعیلی و .. سخن گفتند (هنگام دریافت متن های سخنرانی ها و ویدئوهای بازتاب خواهند یافت).
در این همایش سخنگوی حزب ایران آباد در هلند، پیام حزب را به آگاهی شرکت کنندگان در همایش رساند.
آقای اسماعیل جوراب باف پیام “همبستگی برای جمهوری ملی دمکراتیک ایران ” را به آگاهی شرکت کنندگان در همایش رساندند.
سخنرانی اقبال اقبالی
درود بشما
درود به سپیده قلیان
درود به اسماعیل بخشی
درود به همه مبارزان راه آزادی ایران و ایرانیان
ما اینجا جمع شده ایم تا دستگیری و شکنجه اسماعیل بخشی و سپیده قلیان توسط حکومت اسلامی را محکوم کنیم
جمع شده ایم تا پژواک صدای کارگران، آموزگاران، کشاورزان، کولبران، بیکاران، کودکان کار و زنام میهنمان باشیم.
ما اینجا جمع شده ایم تا پژواک صدای زندانیان سیاسی باشیم.
جمع شده ایم تا با خودمان در اینجا و همه یارانمان در ایران تجدید پیمان کنم و صدای مان را بگوش جهانیان برسانیم که استبداد، سرکوب، تبعیض در ایران هست، ما آرام نمی نشینیم!
یا ما سر خصم را بکوبیم به سنگ
یا او سرما به دار سازد آونگ
ما خود را بخشی از مبارزات آزادیخواهانه جامعه ایرانی برای خلاصی از حکومت اسلامی و دیکتاتوری و استند در همه آشکال آن می دانیم.
مبارزه ای پیروزمند است که هدفمند بوده و از گذشته خود درس گرفته باشد.
ما شاهد مبارزات کارگران نفت و نقش آنها در سرنگونی دیکتاتوری پهلوی بودیم. چرا با اکسیون بزرگ خود نتوانستند به اهداف خود برسند؟
اکنون کارگران هفت تپه با اینهمه دلاروری، شکنجه و تحمل زندگی و گرسنگی، چه باید بکنند که نردبان قدرتگیری ارتجاع دیگر نشوند.
چگونه می توانند در خدمت ساختن دنیای بهتر برای طبقه کارگر و جامعه ایرانی قرار گیرند.
درسی که من از مبارزات کارگری قبل از انقلاب می گیرم این است:
1-کارگران مبارزاتشان مطالبات صنفی بوده و با آغاز اعتلا انقلابی در جامعه بلافاصله سیاسی شده و شعار سرنگونی حکومت شاه را در دستور کار گذاشتند.
دو مفهوم مبارزات مردمی و جنبش را روشن کنیم.
جنبش عبارت است از کوشش جمعی برای پیشبرد منافع مشترک، یا تأمین هدف اصلی از طریق عمل جمعی خارج از حوزهٔ نهادهای رسمی است.
طبقه کارگر این فرصت را نیافت تا مبارزات خود را به یک جنبش سیاسی اجتماعی قدرتمند ارتقاء دهد. جنبش بلوغ نایافته کارگری در میان توفان انقلاب رفت و تاثیر معینی گذاشت، ولی نتوانست مهر خود را بر انقلاب بکوبد. این موضوع در مورد سایر جنبش های سیاسی و اجتماعی صادق بود.
در ایران امروز مبارزات پراکنده وجود دارد. مبارزاتی صنفی و سیاسی هستند. یعنی مبارزاتی پراکنده و دامنه آن محدود به کارخانه، محله و شهر بوده و هست.
هنگامی این مبارزات جمعی و سراسری برای منافع مشترک ارتقاء یابد، آنگان می توان از جنبش اجتماعی سیاسی سخن گفت. در انقلاب بهمن مبارزات پراکنده مردم، در جنبش سیاسی نفی استبداد شاه عقیم ماند.
همین افق دید محدود جنبشی زمینه های قدرتگیری ارتجاع اسلامی را فراهم ساخت.
اکنون مبارزات پراکنده کارگران، زنان، دانشجویان و همه اقشار جامعه در اشکال مختلف جاری ست. این مبارزات باید تعمیق یابند. یعنی به جنبش سیاسی و اجتتماعی و فرهنگی ارتقاء یابند. وقتی کوشش مشترک و هدف مشترک در ایران سراسری شد و شهر و روستا را در بر گرفت، آنگاه می توان از انقلابی هدفمند سخن گفت!
انقلابی که سکان آن در دست کنشگران کف محل کار و زیست مردم هستند.
ما در 40 سالگی شکست انقلاب بهمن، علت آنرا در عدم بلوغ جنبش های سیاسی اجتماعی دانسته و تاکید می کنیم که روی مشی سیاسی ارتقاء مبارزات پراکنده مردمی به یک جنبش سیاسی اجتماعی هدفمند (کوشش مشترک برای هدف مشترک) متمرگز شویم.
هیچکدام از طبقات اجتماعی نمی توانند بتنهای از سد حکومت اسلامی عبور کنند. از اینرو به به یک همبستگی ملی و یک جنبش همگانی ملی نیاز داریم که یکی از ستون های آن طبقه کارگر است.
نیروهای اجتماعی موجود در جامعه ناچار هستند در دو جبهه مبارزه کنند، نخست برای تشکل و تحزب و ارتقاء مبارزات پراکنده به جبش اجتماعی خود، دوم برقراری پیوند با سایر جنبش ها، نظیر دانشجویان، معلمین، بازنسشتگان و .. است. در واقع جامعه ایران به یک سقف ملی برای مبارزه جهت سرنگونی حکومت اسلامی نیاز دارد. این سقف با همت یک جبهه جمهوریخواهی لائیک و دمکراتیک ساخته می شود.
سقفی که نیروهای آزادیخواه، دمکرات، لائیک و سوسیال را در بر گیرد.
زنده باد آزادی
سرنگون باد حکومت اسلامی
برقرار باد “جمهوری ملی دمکراتیک ایران