شصت سال بعد از امضای معاهدۀ رُم که گام نخست برای تشکیل بازار مشترک اروپا محسوب میشود، اتحادیۀ اروپا تلاش میکند تا با تأکید بر این سالگرد جان تازهای به خود دهد، هرچند جشن شصت سالگی با وداع بریتانیا همزمان شده است.
روز شنبه ٢۵ مارس، درست شصت سال بعد از امضای پیمان رُم که پایهگذار بازار مشترک اروپا بود، نمایندگان ٢٧ کشور اروپایی در همان تالار محل امضای معاهدۀ قدیمی گرد میآیند تا با بزرگداشت این سالگرد و با صدور اعلامیهای تازه، به دنیا بقبولانند که اتحاد کشورهای اروپایی همچنان محکم و پایدار است.
روز ٢۵ مارس سال ١٩۵٧ (١٣٣۶) قرارداد شکلگیری بازار مشترك اروپا یا “جامعه اقتصادی اروپا” (CEE) در شهر رُم بين كشورهاي فرانسه، آلمان غربی، ايتاليا، بلژيك، هلند و لوكزامبورگ به امضا رسيد. هدف اولیۀ این “بازار از بين بردن تعرفههای گمركي بود تا مبادلۀ کالا و خدمات و جا به جایی نيروی كار و سرمايه آزادانه در میان این کشورها صورت گیرد.
اتحاد و همکاری بعد از دوزخ جنگ
شش سال پیش از آن، اولین قدم مقدماتی در جهت اتحاد اروپایی با تشکیل بازار مشترک زغال سنگ و فولاد یا “جامعۀ اروپایی زغال سنگ و فولاد” برداشته شده بود. این معاهده اگرچه حوزۀ محدودی را شامل میشد اما تنها پنج شش سال بعد از پایان جنگ دوم، حرکتی شجاعانه برای عبور از چارچوبهای ملی و بخصوص در جهت همکاری و نزدیکی دو دشمن قدیمی، آلمان و فرانسه محسوب میشد. در همان زمان، روبرت شومن فرانسوی که خود نخستین رئیس پارلمان اروپا هم شد گفته بود: “اروپا به یکباره و مثل یک بنای واحد ساخته نخواهد شد. بلکه قدم به قدم، با اجرای طرحهای مشخص و محدود، و بر پایۀ همبستگی عملی شکل خواهد گرفت… برای اتحاد ملل اروپایی باید قبل از هر چیز تقابل دیرینۀ فرانسه و آلمان پایان گیرد. راهی که آغاز شده باید در درجۀ اول با همکاری فرانسه و آلمان ادامه یابد”.
تجربههای تلخ و ناتوانیهای سیاسی
اما نخستین سنگ بنای اتحادیۀ اروپای امروزی را باید امضای پیمان سال ١٩۵٧ دانست. ١۲ سال بعد از پایان جنگ، کشورهای اروپایی دریافته بودند که با قد و قوارۀ کوچک خود، توان رقابت یا مقابله با ابرقدرتهای زمانه را ندارند.
طی سال١٩۵۶، کمتر از شش ماه قبل از امضای معاهدۀ رم، دو رویداد مهم، اروپاییها را به فکر و نگرانی انداخته بود: حملۀ مشترک فرانسویها و انگلیسیها به کانال سوئز با ناخرسندی آمریکا مواجه شد و بالاخره دو قدرت اروپایی ناچار شدند با سرشکستگی و ادبار پیروزی جمال عبدالناصر را در ملی کردن کانال بپذیرند.
در همان ایام، هجوم ارتش شوروی به مجارستان و سرکوب قیام بوداپست این واقعیت را برای اروپاییان مسجل کرد که در مقابل غول روس، سخت ناتوانند.
واقعبینی و آرمانها
بدین ترتیب واقعیات سیاسی زمانه به سیاستمردان اروپایی فهماند که در صحنۀ بیترحم جهانی راهی جز اتحاد برای کوچکترها وجود ندارد، ولو به قیمت دست کشیدن از برخی امتیازات ملی. با اینحال، دو سال قبل از وقایع بوداپست و سوئز، طرح “جامعۀ دفاعی اروپا” با مخالفت پارلمان فرانسه به بنبست خورده و کنار گذاشته شده بود.
اما شاید همۀ این تلخکامیهای سیاسی در شکلگیری روش و ذهنیتی عملگرا نزد تصمیمگران اروپایی مؤثر افتاد. آنان به تجربه دریافتند که اتحاد کشورهای اروپایی نه بر پایۀ شعارهای بزرگ که با گامهای کوچک، همکاریهای محدود و مبادلات مشخص ممکن میشود. به گفتۀ ژان مونه سیاستمدار بزرگ فرانسوی که در تأسیس اروپای متحد نقش اساسی داشت “اروپا از بطن بحرانها زاییده خواهد شد و ماهیت آن از مجموعه راهحلهایی شکل خواهد گرفت که ما برای این بحرانها خوهیم یافت”.
امضاکنندگان معاهدۀ رُم باور داشتند که نزدیکی ملل اروپا راه درازی است که میتواند با مبادلۀ آزاد و حذف گمرک آغاز شود. آنان معتقد بودند که بازرگانی آزاد نه تنها برای شش کشور امضاکننده، که به تدریج برای تمامی اروپا رشد اقتصادی و رونق همراه خواهد آورد.
پایان آرمانها؟
٣۵ سال بعد از رُم، قرارداد «ماستریخت» گام بزرگ دیگری بود که اروپا را از “بازار مشترک” به “اتحادیه” رساند.
اما اینک شصت سالگی معاهدۀ رم با آغاز روند خروج بریتانیا از اتحادیه (برکسیت) مصادف شده است.
در این شرایط و در حالی که احزاب راست افراطی و ناسیونالیست روز به روز بیشتر بر طبل خروج از اتحادیه میکوبند، شرکتکنندگان در کنفرانس رم، تلاش خواهند کرد تا شاید آرمان بزرگ اروپای متحد را از وضعیت ترحمانگیز کنونی نجات دهند.
آنچه در تصمیمها و اقدامات پایهگذاران اروپای متحد چشمگیر است، توأم بودن ایمان به صلح و آزادی و آگاهی عمیق از واقعیات سیاسی، اقتصادی، حقوقی و اجتماعی است. شاید اگر این پراگماتیسم روشنبینانه، این واقعبینی آزادمنشانه امروزه هم در اتحادیه وجود داشت، امید بیشتری به آیندهای روشن برای اروپای متحد قابل انتظار میبود.
نویسنده: فرید وهابی
برگرفته از: رادیو فرانسه