به مناسبت روز جهانی مبارزه با مجازات اعدام (همایش کلن11.10.2025)
امروز تنها روز اعتراض به مجازات اعدام نیست! روزی برای بازاندیشی در رابطه قدرت و انسان در تاریخ معاصر ایران است. اعدام، در واقع شکل نهایی همان رابطهای است که در آن قدرت حکومتی، صاحب جان مردم میشود و خشونت در اشکال گوناگون بازتولید می گردد. نقد رابطه قدرت حکومتی در صد سال گذشته، کمک می کند تا اکنون و افق سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را بهتر دریابیم.
1. رابطهی قدرت در ایران مدرن: تحول سیاسی ایران را میتوان در چهار نقطهی تاریخی خلاصه کرد، که هر یک شکل تازهای از رابطهی قدرت میان حاکم و مردم را رقم زده است:
مشروطه: ملت در برابر سلطنت: در مشروطه، نخستین بار مردم ایران کوشیدند قدرت مطلقه را با قانون مهار کنند. در این دوره، ملت در برابر دولت ایستاد تا اقتدار پادشاه را محدود کند. اما ملت هنوز در چارچوب سنت تعریف میشد؛ حقوق فردی و شهروندی بدرستی نهادینه نشد، و اقتدار سلطنت، اگرچه مهار شد، ولی در بنیانها باقی ماند.
دوران پهلوی: دولت در برابر ملت: پروژه نوسازی پهلویها از بالا صورت گرفت. ملت به سوژهای فرمانبردار بدل شد و دولت خود را “ملتساز” میدانست. روند مدرنیزاسیون، بدون دموکراسی؛ توسعه، بدون مشارکت مردم و احزاب آنها بود. در این رابطه، ملت نه منبع قدرت، بلکه ابزاری برای نمایش قدرت بود.
حکومت اسلامی: امت در برابر حکومت دینی – فقاهتی
انقلاب ۵۷، برای پایان دادن به دیکتاتوری فردی بود. اما با جایگزینی مفهوم “امت” به جای “ملت”، قدرت از زمین به آسمان بازگشت و فاشیسم مذهبی جایگزین دیکتاتوری عرفی شد. دولت اسلامی خود را نماینده خدا دانست و مردم به عاملان اجرایی شبکه های مافیایی شیعه، ابزار اسلام و اسلامگرایان تبدیل شدند.
با قدرتگیری اسلامگرایان، سیاست مرگ در ایران نهادینه شد؛ از اعدامهای دهه شصت تا کشتار معترضان، همه در چارچوب همان منطق اسلامیزاسیون ایران و مقدسسازی خشونت در راه “الله” و به کام اسلامگرایان حاکم صورت گرفت.
از ۱۴۰۱: انقلاب “زن زندگی آزادی“، شهروند در برابر دولت قد برافراشت
اما اکنون، در انقلاب “زن زندگی آزادی“، ما شاهد ظهور رابطه تازهای هستیم: شهروندی ظهور کرد که خود را منشأ قانون و کرامت میداند و از پوسته های “امت” اسلام و ولی فقیه، و “ملت” بی اراده مطیع دیکتاتور، خارج شد. در انقلاب “زن زندگی آزادی”، زنان و جوانان نه برای قدرت، بلکه برای بازآفرینی معنا و کرامت زندگی برخاستند. سیاست از میدان قدرت به میدان زندگی بازگشت؛ و این، آغاز فصل تازهای است: قیام شهروند – ملت در برابر نظام دینی و مرگمحور
2. دگرگونی از سیاست مرگ حکومتی ها تا سیاست زندگی جامعه
اعدام، نماد این رابطهی کهنه است: رابطهای که در آن دولت، زندگی را “امانت خدا“ و خود را “نمایندهی مرگ و مجری دستورات اسلام“ می پندارد. در برابر این اندیشه و منطق جنایتکارانه، انقلاب “زن زندگی آزادی“ منطق دیگری را به میدان آورده است: زندگی به مثابه حق، و نه هدیه قدرت است. در این افق، مبارزه با اعدام فقط مطالبهای حقوقی نیست، بلکه بیانی از سیاست زندگی است، سیاستی که کرامت انسان را بنیاد همه ارزشها میداند.
3. بنیاد نظری حکومت شهروندمحور
الگوی تازهای که از دل این تجربه بیرون میآید، الگوی شهروند – دولت است؛ مدلی که میخواهد جای امت – دولت مذهبی و ملت – دولت استبدادی را بگیرد. سه اصل این الگو عبارتاند از:
۱. لاِیسیته حقوقی: تفکیک نهاد دین از دولت، حکومت، نه برای حذف ایمان، بلکه برای آزادی ایمان.. پایان حق داوری دولت در مورد اندیشه، پوشش و انتخاب شهروند
۲. برابری حقوقی:هیچ تفاوت جنسیتی، قومی یا مذهبی نمیتواند مبنای تبعیض یا سلب حیات باشد. اعدام، نهایت همان منطق تبعیض است.
۳. خودمدیریتی و مشارکت شهروندی: یعنی قدرت باید از پایین به بالا جریان یابد؛ از انجمنهای محلی تا نهادهای مدنی و شوراهای مردمی. این یعنی عبور از دولت بورکراتیک به دولت پاسخگو و دمکراتیک و لاِییک
4. معنای تازهی آزادی در انقلاب “زن زندگی آزادی“
در این جنبش، آزادی دیگر مفهومی انتزاعی نیست. “زن“ نماد فردیت و رهایی از سلطه است، “زندگی“ نفی مرگ و خشونت است، و “آزادی“ بیان خودقانونگذاری انسان در برابر قدرت مطلقه. این سه واژه، چکیدهی مسیر صدسالهی ماست: از قانون مشروطه تا فریاد امروز؛ از ملت به شهروند.
5. جمعبندی: گذار از حکومت دینی به حکومت شهروندمحور
برچیدن حکومت دینی، تنها برچیدن یک رژیم سیاسی نیست؛ گذار تاریخی، فرهنگی و سیاسی از نوعی نگاه به انسان و زندگی است. تا هنگامی که دولت مالک جان باشد، عدالت ناممکن است. و تا هنگامی که شهروند خود را صاحب زندگی و کرامت بداند، مرگ نمیتواند ابزار حکومت باشد.
روز جهانی مبارزه با اعدام، روز گفتنِ “نه“ به سیاست مرگ و “آری“ به سیاست زندگی است؛
روز همپیمانی برای تضمین حق حیات همه، روز فراتر رفتن از حکم حقوقی اعدام، و تثبیت یک هنجار اخلاقی – قانونی است.
روز یادآوری این حقیقت که “زن زندگی آزادی“، خود چکیده اندیشهی شهروند–دولت است.
برای پایان دادن به اعدام، برای آزادی همه زندانیان سیاسی و برچیدن سیستم بازتولید خشونت
برای حق طبیعی تظاهرات، تشکل، تحزب علیه حکومت اسلامی و برای برچیدن حکومت اسلامی و ادامه انقلاب “زن زندگی ازادی” همپیمان شویم!
برچیده باد حکومت اسلامی
پیروز باد انقلاب “زن زندگی آزادی”
اقبال اقبالی
۱۱ اکتبر ۲۰۲۵






















