ایران، پروسه نهایی بلوغ برای یک انقلاب کبیر را از سر می گذراند.
چرا؟
حکومت اسلامی در ایران، نتنها مشروعیت سیاسی، عقیدتی، فرهنگی و اخلاقی خود را از دست داده، بلکه از منظر اکثریت ملت ایران، دستگاه حاکمیت نماد سرکوب، جنایت، فساد، تبعیض، ریا، غارتگری و خیانت سیستماتیک به مردم و میهن است. حکومت اسلامی در متن نارضایتی عمومی جامعه شهروندی و بحران مشروعیت برای ادامه حیات قرار دارد.
گرسنگی و بیکاری پنهان و آشکار، فقر و فلاکت، بی آیندگی و بی اعتمادی به حکومت، فقدان امنیت عمومی و تشدید و تعمیق تبعیض در جامعه و ناتوانی ذاتی رژیم اسلامی، سبب گردیده تا ضرورت برچیدن نظام در گفتار و کردار شهروندان در اشکال گوناگون زمزمه شود.
در ایران هیچگاه دره نابرابری میان داراها و ندارها، طبقه حاکم و ملت، اینقدر عمیق نبوده که ملت ایران در حکومت اسلامی تجربه کرده است. جامعه ایرانی زیر فشار اقتصادی، اجتماعی و سیاسی اسلامگرایان، شرایط دشواری را سپری می کند.
تورم افسارگسیخته، ورشکستگی اقتصادی، فقدان پتانسیل، برنامه و اراده سیاسی حکومتی برای برون رفت از شرایط کنونی، ملت را به ناتوانی حکومت اسلامی در پاسخگویی به ابتدایی مسائل شان مطمئن کرده است.
فساد در حکومت اسلامی، ریشه عمیق و ناگسستنی در قانون اساسی، موجودیت کاست روحانیت شیعه و خصلت مافیایی حکومت دارد. فساد موجود در رژیم اسلامی نهادینه، سیستماتیک بوده و رفرم ناپذیر است.
بازتاب اصلاح ناپذیری نظام، حتا در اعتراف های دست اندرکاران نظام مافیایی و بویژه رئیس جمهور به اعتراف خود، “سیاست نابلد” مشاهده می شود. ناتوانی و ناکارآمدی حکومت در اداره کشور و بی پاسخ گذاشتن هزاران معضل فوری جامعه و کشور، پیامدهایی در کف جامعه دارد و عمر نظاره گری مردم، بزودی به پایان می رسد.
جامعه ایرانی با رویگردانی از حکومت و تقویت روزافزون جبهه هرچند پراکنده انقلاب “زن زندگی آزادی”، دوران تدارک برای برچیدن حکومت اسلامی را از سر می گذراند. تحولات آرام و تدریجی کف جامعه، هنگامی تدارک پیش شرط های پیروزی انقلاب می انجامد که با آگاهی شهروندی، سازماندهی، تشکل و تحزب اجتماعی و سیاسی تکمیل گردد.
عاجل ترین وظایف سیاست در ایران، همانا عینیت دادن به جبهه انقلاب “زن زندگی آزادی” است تا در پیوند ارگانیک با جامعه شهروندی و در قامت یک ملت، ایرانیان خود را زیر پرچم شکوهمند انقلاب سوم ایران، انقلاب “زن زندگی آزادی” اعلام موجودیت کنند.
بلوغ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، و فرهنگی در بستر رویگردانی عمومی از حکومت اسلامی با تشکیل جبهه انقلاب، پیش شرطهای واقعی را کف خیابان برای برچیدن حکومت اسلامی مهیا می کند.
هر اقدام از سوی حاکمیت، نظیر جنگ، افزایش قیمت بنزین، اعدام دگراندیشان و ..، می تواند آتشفشان خشم فروخفته ملت ایران را شعله ور کند. حکومت اسلامی از یکسو زیر فشار خارجی برای تغییر روش در سیاست جهانی قرار دارد و از سوی دیگر، در سراشیبی گرفتاری میان چرخ دنده های انقلاب افتاده است.
شرایط برای سقوط نظام مهیا می شود و هنگام ان است که دیاسپورای ایرانی و کنشگران سیاسی و اجتماعی در داخل کشور به وظایف خود در قبال همبستگی ملی ایرانیان و ایجاد جبهه بزرگ انقلاب “زن زندگی آزادی” اقدام کنند.
اقبال اقبالی
05.12.2024