روز چهارشنبه، ٢٠ دسامبر جاری، دونالد ترامپ رییس جمهوری امریکا، به عنوان فرمانده کل نیروهای مسلح ایالات متحده، از طریق یک پیام توییتی! فرمان داد تا ٢٠٠٠ نفر نظامی امریکایی در سوریه به کشور خود بازگردند.
این نیروها، همراه با یگانهای مدافع خلق کردی (YPG) مستقر در شمال سوریه علیه داعش می جنگیدند.
پی آمدهای این اقدام بسیارند. طرفهای متعددی از آن منتفع خواهند شد (داعش، ترکیه، ایران، روسیه، سوریه) زیرا امریکا دیگر در عرصه نبرد نیست، هرچند ممکن است هنوز از نیروی هوایی خود استفاده کند. اما، عواقب فاجعه آمیز این اقدام فقط به دوش یک طرف خواهد بود: کردها. در این نوشتار من فقط از منظر تبعات این اقدام برای کردها به موضوع خواهم پرداخت. حتی به صف تحلیلگرانی که به گمانه زنی راجع به دلایل این اقدام ترامپ می پردازند نخواهم پیوست.
ایالات متحده کردهای سوریه را مسلح نموده و آموزش داده و از آنها حمایت کرده است. دلیل اصلی اینکار استفاده از آنها به عنوان جنگجویان ورزیده و متعهد در نبرد با داعش در سوریه بوده است.
علی رغم اعلام گزارشی در ماه اوت که هنوز حدود ٣٠٠٠٠ نفر ازآدمشکان داعش در سوریه و عراق باقی مانده اند، ترامپ اعلام کرد که در جنگ با داعش “پیروز” شده است. این حرف همان اعلان زودرس و کاملا غلط جورج بوش درباره اشغال عراق را می دهد به ذهن می آورد که گفته بود “ماموریت انجام شد”.
اعلام این مطلب توسط ترامپ تعجب ارگانها و نهادهای مختلفی را در واشنگتن، که بطور معمول در این قبیل مسایل درگیرند و حرفی برای گفتن دارند، برانگیخت. جالب است که اردوغان، اولین کسی بوده که تلفنی این خبررا شنیده است. اردوغان در همان گفتگوی تلفنی به ترامپ “اطمینان داده” بود که کلک باقی نیروهای داعش در سوریه را خواهند کند (اطمینانی بسیار مشکوک، زیرا مگر این خود ترکیه نبود که به داعش کمک کرد و آنها را به سوریه راه داد؟).
حال ببینیم وضعیت کردها دربرابر اردوغان چگونه است. اردوغان اصولا کردها را عامل شرارت
می داند و از آنها دیوی برای خود ساخته است. بعلاوه، کردهای سوریه را شاخه ای از حزب کارگران کردستان ترکیه تلقی می کند که ٣٠ سال است با نیروهای ترک می جنگد. روشن است که هدف اردوغان در سوریه سرکوب هرچه بیشتر کردهاست. لکن، همکاری ایالات متحده با کردها خشم اردوغان را بر انگیخت و حتی به صورت عامل مهمی در ایجاد تنش میان روابط دو کشور در سالهای اخیر عمل کرد.
اردوغان به هرکاری دست زد تا واشنگتن را از همکاری با کردها باز دارد، که هیچ کدام نتیجه نبخشید. سپس، هنگامی که ترکیه یک جت روسی را سرنگون کرد، در مخمصه ای جدی گرفتار شد. ناچار شد به دستبوس پوتین برود و عذرخواهی کند. اما این کار ایده ای به دست او داد مبنی براینکه می تواند با تظاهر به مصالحه و دوستی با روسها با یک تیر دونشان بزند. به دنبال این ملاقات مذاکره برای خرید سامانه های دفاع هوایی از روسیه شروع شد. این کار انتقاد شدید هم پیمانانش در ناتو را برانگیخت، زیرا ضوابط امنیتی زیرپا گذاشته می شد. اما اردوغان ککش نگرفت. اکنون ما می دانیم برای چه. همین چند روز پیش وزارت خارجه ایالات متحده از تصویب یک معامله سه و نیم میلیارد دلاری برای فروش سامانه های پاتریوت به ترکیه پرده برداشت. گرچه این معامله هنوز به تصویب نهایی نرسیده، کاملا معلوم است که پشت پرده چه خبرهایی بوده است. اردوغان این بارهم آنچه را که می خواست به چنگ آورد.
اکنون کردها دست تنها مانده اند. گرچه آنها جنگجویان پرصلابتی هستند، لکن کثرت نیروهای مسلح و تجهیزات نظامی ترکیه در مقایسه با کردها، نتیجه جنگ میان کردها و ترکها را از پیش معلوم می کند. پس از آنکه دوهزار سپاهی امریکایی از سوریه عقب نشینی کردند، که حدود سه ماه به طول خواهد کشید، مانع یورش نیروهای ترک به کردها و حذف یا کشتار آنها ازمیان خواهد رفت. اردوغان بارها تهدید کرده است که نیروهایش را به شمال سوریه خواهد فرستاد تا به حساب کردها برسند. حال که قراراست امریکاییان از میان آنها خارج شوند، دست اردوغان برای تاخت و تاز باز خواهد شد.
هم اکنون نیروهای ترک در شمال مرز سوریه درحال بسیج هستند و حلوسی آکار، وزیر دفاع ترکیه در مصاحبه ای در دُها (قطر) گفته است که نیروهای کردی در سوریه را “در سنگرهایشان دفن خواهد کرد” ( واشنکتن پست +).
حال که ایالات متحده تصور می کند کردها دیگر آن چنان سودی برایش ندارند، آنها را در معرض لطف و رحمت آنکارا قرار داده است. این رویکرد یادآور رفتاری است که واشنگتن در سال ١٩٧۵ با کردها کرد. پس از حمایت و تسلیح آنها به کمک ایران و اسراییل برای کسب امتیازات از عراق، کردها را به دست صدام و سیاست عربی کردن وی سپرد.
اکنون گزینه های چندانی در برابر کردها وجود ندارد. آنها یا باید تا پای جان بجنگند، کاری که بهانه خوبی به دست ترکیه جهت کشتار غیرنظامیان کرد خواهد داد، گرچه برای اینکار نیاز به بهانه هم ندارد، یا ممکن است سلاح را به زمین بگذارند و در توده جمعیت مستحیل شوند، یا سلاحشان را به ترکها تحویل دهند، مخفی کنند یا به هم مسلکانشان در عراق و ترکیه بدهند. به احتمال زیاد، کردها به معامله ای با دولت سوریه دست خواهند زد*. البته دمشق کشته مرده کردها نیست. اما بشار اسد، هنگامی که دستش در مصاف با نیروهای مخالف بند بود، گذاشت تا کردها هرکاری که در منطقه خود می خواهند بکنند. احتمال زیاد هست که هردوطرف وارد نوعی سازش و توافق شوند، زیرا هم اسد و هم کردها می دانند که اگر ترکیه حضور نظامی اش در سوریه را، که اکنون نیز قابل توجه است، توسعه دهد، به این زودیها نیروهای اشغالگرش را بیرون نخواهد کشید.
باتوجه به اینکه در مناطق تحت کنترل کردی سوریه، ارمنیان هم سکونت دارند، سئوالی که برای ما مطرح می شود اینست که در این اوضاع به هم ریخته چه باید بکنیم؟ زیرا تحولات نامطلوبی که شرحش رفت مستقیما بر جامعه ارمنی این مناطق نیز تاثیر خواهد گذاشت. ممکن است تعدادی داوطلب برای جنگ علیه ترکیه در کنار کردها بسیج شوند. اما، در بعد نظامی کار دیگری از دست ما ساخته نیست. آنچه که فعلا می توانیم و باید انجام دهیم حفظ و گسترش تماسها و روابط با کردهاست، یعنی همسایگانی که متحدان بالقوه آتی ما در منطقه می توانند باشند.
———————————
* مقاله پیش از ورود اخیر ارتش سوریه به منبج در روزنامه انگلیسی- ارمنی زبان آسپارِز Asbarez (کالیفرنیا) منتشر شده است. پیوند: http://asbarez.com/176911/u-s-screwing-kurds-again/?fbclid=IwAR1268h4IrnYoP-1xhtGFVcuXWhcqkBFUApf1FWqb77zRFZjrcIeiplNnL4