1- درگیری ها میان بالائی جدی بوده و از همینرو محسن رضائی اظهار داشت:
بايد اختلافات پايين آورده شود و علامت ضعف در داخل به دشمنان داده نشود. رئيس جمهور و سپاه و قوه قضاييه دور هم جمع شوند و اختلافات خود را در داخل خانواده انقلاب و زير سايه رهبري انقلاب حل وفصل كنند».
شرایط داخلی برخی کشورها نیز ممکن است باعث وقوع جنگ یا تحریک به شروع جنگ باشد. باید توجه داشته باشیم که جنگ خود به خود و ناگهانی رخ نمی دهد، بلکه زمینه های آن از مدت ها قبل آماده می شود. در واقع نگرانی بلافاصله و مستقیم به جنگ نظامی نخواهد انجامید. پس چه اتفاقی میافتد که تهدید توسعه یافته، به جنگ تبدیل میشود؟ حد فاصل تهدید و جنگ چیزی است که به آن، بحران میگویند. این بحران میتواند در حوزههای گوناگون سیاسی، امنیتی یا دفاعی به وجود آید و به آمادهباش نظامی بین دو کشور بینجامد. اگر تهدیدی به بحران تبدیل شود و طرف مقابل این بحران را به خوبی مدیریت نکند، پیشبینی میشود که بحران موجود گسترش یافته و به جنگ تبدیل شود.
اگر اختلافات داخلی میان گروه های سیاسی، قوای سه گانه و نهادهای دیگر در ایران فروکش نکند و حالتی تصاعدی به خود بگیرند، باید منتظر اقدامات جدیدتر و جدی تر دشمنان و رقبا علیه خود باشیم. این اقدامات و سیاست های علیه کشورمان می تواند هر چیزی باشد؛ از تحریم های جدید تا رویارویی مستقیم.
بنابراین در شرایطی که منطقه وارد مرحله جدیدی از بحران های خود شده، باید بیش از پیش در داخل به سمت همگرایی و انسجام پیش برویم و از خودسری ها، تندروی ها و کندروی های وحدت شکن اجتناب شود. مسئولان، قوای سه گانه و دیگر نهادهای مسئول نباید طوری عمل کنند که اختلافات داخلی کشورمان، تیتر یک رسانه های خارجی شود. بدون شک، عیان شدن شکاف ها و اختلافات داخلی ـ به مانند آنچه در اوایل انقلاب دیدیم و یکی از دلایل حمله صدام به کشورمان بود ـ می تواند منجر به تحریک بازیگران خارجی و توطئه علیه کشورمان شود.
2-شرایط جهانی، منطقه ای و ایران مشابه دوران قبل از حمله عراق به ایران است.
او در یادداشت جدید خود با نام «آيا شرايط ايران مشابه قبل از جنگ است؟»، ضمن اشاره به یادداشت قبلی خود نوشت:
«گفتيم كه شرايط عربستان مشابه دولت صدام است، ولي در ايران تفاوت هايي وجود دارد. قبل از جنگ، نيروهاي مسلح ما بسيار ضعيف بودند، در ايران يك دولت ليبرال بر سر كار بود، بين دولت با نهادهاي انقلاب مثل سپاه و قوه قضاييه اختلاف وجود داشت، دوقطبي سياسي هم به وجود آمده بود، در آمريكا يك دولت جمهوري خواه بر سر كار بود».
«امروزه نيروهاي مسلح قوي وجود دارد ولي متأسفانه بقيه شرايط مشابه دوران قبل از جنگ است؛ بنابراين، بايد اختلافات پايين آورده شود و علامت ضعف در داخل به دشمنان داده نشود. رئيس جمهور و سپاه و قوه قضاييه دور هم جمع شوند و اختلافات خود را در داخل خانواده انقلاب و زير سايه رهبري انقلاب حل وفصل كنند».
3- در پایان محسن رضائی اظهار داشت:
اگر اختلافات داخلی میان گروه های سیاسی، قوای سه گانه و نهادهای دیگر در ایران فروکش نکند و حالتی تصاعدی به خود بگیرند، باید منتظر اقدامات جدیدتر و جدی تر دشمنان و رقبا علیه خود باشیم. این اقدامات و سیاست های علیه کشورمان می تواند هر چیزی باشد؛ از تحریم های جدید تا رویارویی مستقیم.
اما جان مطلب کجاست؟
جامعه ایرانی در اسارت اسلامگرایان شیعه قرار دارد و ایرانیان زندگی اسارتبار 40 ساله زیر سرکوب حکومت اسلامی را با پوست و گوشت خود حس کرده و زخم های وارده شده بر ایران و ایرانیان، بزودی بهبودپذیر نیستند. هر آنچه که متجاوزین به ایران ممکن است انجام دهند، هزار بار بدتر از آن، توسط اسلامگرایان حکومتی بر جامعه ایرانی روا رفته است. محسن رضائی های حکومت اسلامی هنگامی بیدار خواهند شد، که کلیت نظام نکبت بارشان روی دوش جنبش ملی آزادیخواهانه و دمکراتیک ایرانیان به گورستان تاریخ برده میشود.
محسن رضائی حاکمان را به وحدت و در واقع برای ادامه جنایات، غارتگری ها و سرکوب ایرانیان دعوت می کند. او نیک می داند که با ایجاد شکاف میان دو جناح روسی و انگلیسی – امریکائی، جنبش ملی آزادیخواهانه ایرانیان بپا میخیزد و نقطه پایان به تاریخ اسلام سیاسی در ایران خواهد گذاشت.
محسن رضائی نگران واکنش همسایگانی است که 40 سال نسبت به تحریکات، دخالت گری ها و کوبیدن بر طبل فرقه گرائی شیعه سکوت کرده بودند. حکومت اسلامی پایش را از گلیم خود فراتر نهاده و همسایگان ما در صدد انتقامجوئی هستند.
محسن رضائی بدرستی شرایط منطقه و ایران را در آستانه تنش ها و تلاطم های بزرگ می بیند، اما نمی فهمد که دیگر دیر شده است. شرایط کنونی محصول 4 دهه ویرانگری های حکومت اسلامی در ایران و منطقه می باشد.
تضادهای دو جناح حکومتی بلوغ یافته و حل درگیری ها، با حذف یکی از دو مافیای قدرت میسر است. خیز “آتش به اختیاری” که خامنه ای برای خالی کردن زیر پای شیخ حسن برداشت، در واقع عبور از خط قرمز بود که دیگر راه زدوبند برای تقسیم قدرت و ثروت را دشوار کرده است.
نگرانی های ما
___________
جامعه ایرانی از دو سو مورد تهدید جدی قرار دارد. دشمن نخست و دیرینه داخلی، چهل سال تیشه به ریشه ایران و ایرانیان زده و کشور و جامعه را در آستانه سقوط همه جانبه قرار داده است. در پی ویرانگری های پان اسلامیسم شیعه در ایران، همسایگان بدسگال بدنبال فرصت هستند تا سیاست نابودی میهن تاریخی ما، وظایف معوقه حکومت اسلامی را بپایان برسانند.
واقعیت اینست که اکنون جامعه ایران درگیر پیکار برای رهائی از سلطه اسلامگرایان حاکم است، و دور از انتظار نیست که جبهه دیگری هم علیه ایران و ایرانیان (البته به بهانه جنگ با فرقه گرایان شیعه) گشود شود.
در چنین شرایطی مردم ایران همزمان در دو جبهه خواهند جنگید و هرگز گوشت جلو توپ اسلامگرایان حکومتی نخواهند شد. در زمان جنگ ایران و عراق یکبار ایرانیان در گرداب سیاست های پان اسلامیستی گرفتار شدند و دو کشور ایران و عراق ویران گشتند.
تکرار اشتباه خطاست!
نخستین وظیفه ما برانداختن دشمن داخلی است.
پس از رهائی از شر کبیر (حکومت اسلامی)؛ آنگاه از وجب به وجب ایران آزاد شده، دفاع خواهد شد!