شورایِ بازنگری در شیوهیِ نگارشِ خطِ فارسی؛ گامی ‘مهم اما ناتمام’
این نوشته را تقدیم میکنم به یادِ بیدارِ روشنفکرِ فرهیختهیِ نجیب و فروتن، دیرینه دوستِ بزرگوارم ایرج کابلی که شوربختانه جهانِ ما را وانهاده است و دیگر در میانِ ما نیست.
ایرج کابلی افزونبر تألیفها و ترجمههایِ درخشان و همهیِ کوششها و فعالیتهایِ فرهنگی، اجتماعیِ پُرثمرِ خود، در بیش از سه دهه پژوهشِ دامنهدار و ژرف در عرصهیِ خط و زبان فارسی سهم بزرگی در بهسامانکردنِ نگارشِ خطِ فارسی داشته است.
• کاظم کردوانی
• جامعهشناس، پژوهشگر و دبیر شواری بازنگری خط فارسی
• بی.بی.سی، 30 بهمن 1399 برابر با 18 فوریه 2021
در آستانه سده نوِ خورشیدی در مجموعه نوشتارهایی به موضوع خط فارسی و دگرگونیهای آن در دوران معاصر- در اینجا به معنای بعد از ورود چاپ- و همچنین به چالشهای پیش روی خط فارسی در روزگار دیجیتال، فضای مجازی و شبکه اجتماعی، پرداخته میشود. صاحبنظران، کارشناسان و پژوهشگران در این نوشتارها با رویکردهای متفاوت و از زاویههای مختلف به موضوع خط در حوزه فرهنگی زبان فارسی پرداختهاند که بمرور در وبسایت بیبیسی فارسی منتشر میشوند.
در این مجموعه، رسمالخط، نقطهگذاری و نگارش نویسندگان حفظ شدهاند.
این نوشته را تقدیم میکنم به یادِ بیدارِ روشنفکرِ فرهیختهیِ نجیب و فروتن، دیرینه دوستِ بزرگوارم ایرج کابلی که شوربختانه جهانِ ما را وانهاده است و دیگر در میانِ ما نیست. آقای کابلی دیروز (چهارشنبه ۱۷ فوریه/۲۹ بهمن) درگذشت. ایرج کابلی افزونبر تألیفها و ترجمههایِ درخشان و همهیِ کوششها و فعالیتهایِ فرهنگی، اجتماعیِ پُرثمرِ خود، در بیش از سه دهه پژوهشِ دامنهدار و ژرف در عرصهیِ خط و زبان فارسی سهم بزرگی در بهسامانکردنِ نگارشِ خطِ فارسی داشته است.
*****
بیست و هشت سالِ پیش در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۳۷۱ نخستین جلسهیِ “شورای بازنگری در شیوهیِ نگارشِ خطِ فارسی” تشکیل شد که بهزودی اعضایِ آن عبارت شدند از: کریم امامی، محمدرضا باطنی، علیمحمد حقشناس، احمد شاملو، محمد صنعتی، مصطفی عاصی، ایرج کابلی، کاظم کردوانی، هوشنگ گلشیری. چه ضرورتی باعث تشکیل این شورا شد؟ چگونه تشکیل شد؟ چه دستآوردی یا دستآوردهایی داشت؟
همانطورکه در “گزارشِ یکسالهیِ شورایِ بازنگری در شیوهیِ خط فارسی” آمده است “گردآمدنِ چنین جمعی براساسِ نیازی است که زمانه در برابر ما قرار داده است”. بخشی از این نیازِ زمانه، نیازی بود انباشته شده و تاریخی بر دوشِ ایرانیانِ اهلقلم که میتوان چندتایی را چنین برشمرد:
۱- خط فارسی از خطِ عربی گرفته شده که خود از خطِ فنیقی اقتباس شده است.
۲- خطی که در دورانِ اسلامی پس از حذفِ خط پهلوی از صحنهی فرهنگ زبان فارسی بهعنوان خطِ زبانِ فارسی بهجایِ آن نشست الفبایی داشته و دارد که برای زبانِ سامیِ تصریفی و قیاسی و اشتقاقیِ عربی هم مناسب بود هم کارآمد؛ حالآنکه زبان فارسی زبانی است هندوایرانی و ترکیبی. این الفبا در زبان فارسی نهتنها کارآییِ خود را ندارد بلکه باعث شد که بسیاری از ویژگیهایِ دستوری و آواییِ زبان فارسی پوشیده و پنهان بماند (کابلی).
۳- در زبانهایِ سامی صامتها اسکلت و پایهیِ معناییِ کلمه را تشکیل میدهند و مصوتها تنها برای گرفتن مشتقاتِ مختلف از ریشه بهکار میروند. ساختمانِ زبانِ فارسی با ساختمانِ زبانِ عربی بهکلی متفاوت است. در این زبان صامتها و مصوتها پابهپایِهم در ساختنِ صیغههایِ مختلفِ یک ریشه مشارکت دارند. در عربی ترکیب به آن معنا که در فارسی هست وجود ندارد و بنابراین مسئلهیِ املایِ کلمههایِ مرکب هم مطرح نیست. ازطرفِدیگر حرفهایِ دندانهدار در خطِ عربی-فارسی و حرفهایِ نقطهدار در املایِ کلمههایی که یک ساخت اما ریشههایِ مختلف دارند دخالتِ مؤثر دارند. مثلاً اگر “روانشناسی” را بتوان به همین صورت نوشت، نوشتنِ “زیستشناسی” به شکلِ “زیستشناسی” خواندنِ آن را دشوار میکند. (صادقی)
۴- خطِ فارسی سرشتی نیمهالفبایی و نیمه هجایی دارد و برخلافِ خط لاتینی دارای دو نوع حرفِ متصل و منفصل است.
۵- بعضی از حرفها مثل (آ، ا، د، ذ، ر، ز، ژ، و) به حرفِ قبل از خود میچسبند ولی به حرفِ بعد از خود نمیچسبند که بهتخمینِ کریم امامی حدود ۳۰ درصدِ کلِ واژههایِ پُراستعمال را دربرمیگیرند. (باطنی، امامی)
۶- حرفهایِ فارسی شکلِ ثابتی ندارند و بسته به اینکه در آغاز، در میان، یا در پایان کلمه قرار گیرند یا اینکه مستقل نوشته شوند چهار شکلِ متفاوت به خود میگیرند. نمونه: حرفِ “ع” در کلمههایِ عقل، معنی، منع، اطلاع. (باطنی)
پیش از چاپ و ورود آن به ایران قرنها نوشتار و کتابت در دست کاتبان و محرّران بود. در این دوران طولانی هیچ قاعدهیِ خاصی برای نوشتن وجود نداشت تنها اصلهایِ زیباشناختیِ خط (نستعلیق یا شکسته یا شکستهنستعلیق) معیارِ شیوهیِ نگارش بود و سلیقهیِ کاتبان، حرفِ نخست را میزد که بهیکمعنا با کمی اغراق میتوان گفت به تعدادِ کاتبان فراوانیِ شیوهیِ نگارشِ خط وجود داشت. بهگفتهیِ کریم امامی “کتابت هنرِ خواص بود و آدمِ فاضل کسی بود که با احاطهیِ خود به شعر و ادب فارسی و عربی میتوانست رمزِ تفننهایِ معماییِ خطاط را در یکنظر بُگشاید.”
نخستین کسی که در دوران معاصر به فکرِ وضعِ قاعدههایی برای سروسامان دادنِ خطِ فارسی افتاد احمد بهمنیار، استاد فقید دانشگاه تهران بود که مقالهیِ مفصل او نخست در نامه فرهنگستان اول و سپس در مقدمهیِ لغتنامه دهخدا به چاپ رسید.
پس از ورودِ چاپ به ایران و رواجِ آن نیز تغییر چندانی در شیوهیِ نگارش بهوجود نیامد تاآنکه بهگفتهیِ کریم امامی “در نیمهیِ دههیِ ۱۳۳۰ شمسی وزارت معارفِ وقت به راهنماییِ مؤسسهیِ انتشارات فرانکلین سازمانِ کتابهای درسی را بنیاد نهاد” و کوشید با اِعمالِ یکنوع رسمالخطِ واحد در همهیِ کتابهایِ درسی سروسامانی به این امر بدهد: “نخست حکم دادند به چسباندن همهیِ حروف در هر کلمهیِ مستقل اعم از ساده و مرکب… کتابهایِ آن سال پُر از افراطکاریهایی چون دانشسرایعالی و مجلسشورایملی شد. البته در دستورالعملهایِ بعد روشن کردند که صفت و موصوف و مضاف و مضافالیه را نباید بههم چسباند و سال بعد از ترکیباتِ طولانیِ ناخوشایند کم شد.”
در دورانِ وزارتِ فرهنگِ دکتر پرویز ناتل خانلری (تیر ۱۳۴۱ – اسفند ۱۳۴۲) نیز کمیسیونی دراینخصوص تشکیل شد و ازجمله مصوبههایِ ماندگارِ آن جدا کردنِ “می” (بهصورتِ جدا البته) در صرفِ فعل بود (می روم، می رفتم … بهجایِ میروم و میرفتم …).
پس از انقلاب “مرکز نشر دانشگاهی” نیز دستورالعمل خاص خود در این زمینه را تنظیم و منتشر کرد. همچنین یاد باید کرد از کوششهایِ ارزندهی استادان دیگری که دراینزمینه کوشیدهاند چون دکتر میرشمسالدین ادیبسلطانی (۱) و دکتر جعفر شعار (۲) اما، با همهیِ سعیشان که مشکور است و بهرغمِ دستورالعملهایی که عمرِ برخیشان به بیش از سی سال میرسید همچنان حل این مشکلها در دستانِ سلیقههایِ گوناگونِ ناشران و دستاندرکاران و نویسندگان بود.
در آستانهی دههی ۷۰ با پدیدهی نوظهوری روبهرو شدیم که آن شیوهها دیگر نمیتوانستند به شکلِ “مفارقتآمیزِ” گذشته ادامه یابد. این پدیدهیِ نوظهور چیزی جز کامپیوتر نبود. ورودِ کامپیوترهای شخصی از سال ۱۳۶۶ در ایران آغاز شد و هر سال با رشدِ بیشتری ادامه پیدا کرد و استفاده از کامپیوتر برای کارهایِ روزمره و تایپِ متنهایِ اداری و شخصی و متنهایِ کتابها و… آرامآرام به امری معمول و همگانی تبدیل میشد.
چگونگیِ تشکیلِ شورایِ بازنگری در شیوهیِ نگارشِ خطِ فارسی و هدفهایِ آن
در سال ۱۳۷۰ ایرج کابلی مطلبی با عنوانِ “فراخوان برای اختیارِ شیوهیِ واژهنویسیِ فارسی” نوشت که “قرار بود که از همهیِ فارسینویسان و صاحبنظرانِ علاقمند دعوت شود دربارهیِ روشهایِ پیشنهادیِ نویسنده اظهار نظر کنند و… به نظرسنجی گذاشته شود… و نتیجهی کار بهعنوانِ شیوهیِ قابلِقبولِ همهگان منتشر شود.” (کابلی)
این متن دراختیار برخی از صاحبنظران نیز قرار داده شد (امامی) تاآنکه تصمیم قطعیِ تغییرِ خط در تاجیکستان گرفته شد (۳) و کابلی درستتر دید با انتشار آن متن (البته با تغییراتی که خود داده بود)، همانطور که خود در “فراخوان” گفته است، در نشریهیِ آدینه که پیشقدم شده بود (بهعنوانِ تریبون) این نظرسنجی انجام شود.
متنِ ایرج کابلی با عنوانِ “فراخوان به فارسینویسان و پیشنهاد به تاجیکان” در مرداد ۱۳۷۱ (آدینهی شمارهی ۷۲) منتشر شد. انتشارِ این متنِ جدی و سنجیده و شایستهیِ توجه که با ژرفاندیشی و براساسِ تجربههایِ شخصیِ کارِ تألیف و ترجمه و با تکیه بر اصلهایِ زبانشناسی و آشناییِ نزدیک با کارکرد و کاربردِ کامپیوتر تدوین شده بود (باطنی، امامی) با استقبال گروهی از دستاندرکاران و صاحبنظران روبهرو شد. به پیشنهادِ احمد شاملو و دعوت او از کاظم کردوانی برای گردآوردنِ جمعی از متخصصان و صاحبنظران برای بحث درخصوصِ این پیشنهادِ ایرج کابلی این “شورا” با شرکت و همکاریِ صمیمانهیِ چند از تن از بزرگانِ عرصهیِ زبان و ادب و ویرایش و خطِ فارسی شکل گرفت. (۴)
تشکیل این شورا (که نه جمعی بود انتخابی و نه هیئتی انتصابی) و بحثها و پیشنهادهایِ آن با استقبال وسیع روبهرو شد. برای نخستین بار بود که عدهای از سرشناسترین روشنفکران و متخصصانِ این حوزه بهصورتِ مستقل جمع میشدند تا دربارهیِ مشکلهایِ تاریخیِ خط و زبانِ فارسی رایزنی کنند. افزونبرآن نخستین بار بود که متخصصان و صاحبنطرانِ رشتههایِ گوناگونی که بهنحوی با خط سروکار داشتند (شاعر، نویسنده، زبانشناس، مترجم، ویراستار، متخصص کامپیوتر و برنامهریزیِ کامپیوتری) کنارِ هم مینشستند و موضوعِ خط فارسی و دشواریهایِ آن را میسنجیدند و کوشش میکردند چارهای برایِ این مشکلها و معضلها بیابند. و شاید برایِ نخستین بار بود که مصوبهها و پیشنهادهایِ این شورا در جمعی محدود نماند و علاقهمندانِ فراوانی چه در داخل کشور و چه در خارج بهنوعی در آن شرکت میکردند و نظر میدادند. استقبال از بحثهایِ شورای بازنگری به آنجا کشید که خوشبختانه نزدیک به یک سالِ بعد “فرهنگستان زبان و ادب فارسی” کمیسیونی مرکب از بعضی از اعضایِ فرهنگستان و بعضی متخصصانِ خارج از شورا (ازجمله دو تن از اعضایِ شورایِ بازنگری: دکتر علیمحمد حقشناس و دکتر محمدرضا باطنی) تشکیل داد که حاصلِ آن نخست “دستورِ خطِ فارسی” بود و سپس فرهنگِ ارزشمندِ “فرهنگ املایی خط فارسی” (دکتر علیاشرف صادقی، زهرا زندی مقدم).
هدفهایِ شورا (پس از تصریحِ این امر که قصدِ شورا نه تغییرِ خطِ فارسی است نه تقلید از شیوهیِ نگارشِ خطِ لاتینی و چپنویسی) که در “گزارشِ یکسالهیِ شورایِ بازنگری در شیوهیِ خطِ فارسی” آمده است ازجمله عبارت بود از:
۱- در جهانِ امروز در حوزهیِ خط اصل بر علمیتر کردن و ناچار سادهتر کردن شیوههایِ نگارش است. نهتنها موضوعِ قاعدهمندکردن و سادهتر کردنِ شیوهی نگارشِ خط فارسی برای تودهیِ عظیمِ نوجوانان ما در داخل کشور وظیفهای است بسیار مبرم و حیاتی بلکه با بازشدنِ افقهایِ جدید برای خط و زبانِ فارسی در بیرونِ مرزهای ایران بر سنگینی بارِ چنین مسئولیتی افزوده است.
۲- اساسیترینِ هدفِ بازنگری در شیوهیِ نگارشِ خطِ فارسی دست یافتن به شیوهای است که به کمکِ آزمونهایِ عملی خواندن و نوشتن فارسی را آسانتر کند. برای رسیدن به این هدف سعی براین است که چهرهیِ خطِ فارسی تا حد امکان دگرگون نشود.
۳- پردازشِ بهتر و سریعترِ متنفارسی با کامپیوتر در زمانهیِ ما یک ضرورت اساسی است. بنابراین، شورا به پیشنهادهایی که به این هدف کمک میکنند، بهشرطِ مخدوش نکردن هدفهایِ دیگر، توجهی خاص دارد و آنها را در نظر میگیرد اما، معتقد است که برنامهنویسان کامپیوتر باید کارِ خود را با ویژگیهایِ خطِ فارسی تطبیق بدهند و نه بر عکس.
دستآوردهایِ کارِ شورا
باید گفت که سخن ما در اینجا صحبت از آن سنگِ نخستینی است که نهاده شد نه نادیده گرفتن سهم آنانی که این کار را پِیگرفتند.
۱- یکی از کلیدیترین پیشنهادهایِ ایرج کابلی موضوعِ بیفاصلهنویسی بود که شورا پذیرفت و امروز میتوان گفت که تاحدزیادی قبولِ عام یافته است. مشکلِ پیوستهنویسی یا جدانویسیِ واژههایِ مرکب از دیرباز محلِ مناقشه بوده است و از قدیم هیچ قاعدهی سامانیافتهای دراینخصوص وجود نداشته است. در پیوستهنویسی شکلِ اجزایِ تشکیلدهندهیِ واژهیِ مرکب تغییر میکند و بازشناسیِ آن آسان نیست. نمونههایی چون زباندراز و زباندار و بلبلزبانی و تلخزبانان و … را در نظر بگیرید و مقایسه کنید با شکلِ بیفاصلهیِ همین واژهها: زباندراز، زباندار، بلبلزبانی، تلخزبانان. در بسیاری موردها جدانویسی هم موجب بدفهمی میشود (کابلی).
۲- بیفاصلهنویسی کمک شایانی میکند به درک درستِ واژهها و همچنین فراگیریِ عمیقِ اجزایِ زبان فارسی ازسویِ نوآموزان زبان. مثالی بزنم: این شعرِ زیبایِ “دلا خوکن به تنهایی که از تنها بلا خیزد” اگر به این صورتِ درست نوشته شود بهراحتی هم قابل درک است و هم مانع از بدخواندن شعر میگردد. اما اگر “تنها: را بهصورت “تنها” بنویسیم نهتنها باعثِ بدخوانی میشود بلکه معنایِ شعر کاملاً دگرگون و عجیب خواهد شد. گویا میگوییم باید به “تنهایی” خو کنیم چون این “تنها” باعثِ بلا میشود!
یا ترکیب “که” با “آن” و “این” را در نظر بگیرید. در دوجملهیِ “اینکه کنار تابلویِ نقاشی ایستاده است دوستِ من است” و “اینکه به من میگویی به این تابلو نگاه نکنم خیلی عجیب است.” در این دو جمله تفاوتِ معناییِ “که” در املایِ یکسانِ “اینکه” کاملاً ازبین رفته است. در جملهیِ نخست منظور “این کسی” است و در جملهیِ دوم صحبت از موضوعی است. درحقیقت برای درست نوشتن در جملهیِ اول باید نوشته شود “این که” (جدا ازهم) و در جملهی دوم “اینکه یا اینکه”.
با بیفاصلهنویسی بخشهایِ تشکیلدهندهی واژههایِ ترکیبی جدا اما، بیفاصله نوشته میشوند. بهاینترتیب هم به آسانی میتوان واژههای مستقل را بازشناخت و هم اینکه پارههایِ غیرمستقلِ واژههایِ ترکیبی مشخص میشود. یکی از مهمترین حاصلهای این شیوه آسان شدن کار سوادآموزی است زیرا با به کاربردن آن شکلِ آشنایِ واژههایِ بسیط همیشه ثابت میماند و در ترکیب هردم به شکلی در نمیآید و زبانآموز و همینطور کامپیوتر یک بار که آن را شناخت دیگر همیشه به آسانی بازش میشناسد. (کابلی)
۳- با بیفاصلهنویسی میتوان شکلِ واژههایِ مرکبی که یکواحدِ معنایی را تشکیل میدهند بازشناخت. درمقامِمثال بهجایِ بی چون و چرا/ آب از سر گذشته/ به این ترتیب/ به معنی عام کلمه بهدرستی میتوان نوشت: بیچونوچرا/ آبازسرگذشته/ بهاینترتیب/ بهمعنیِعامِکلمه.
۴- با بیفاصلهنویسی میتوان فعلهایِ مرکبی که یک واحدِ معنایی تشکیل میدهند بازشناخت نظیرِ نگهداشتن، دربرداشتن، جازدن، برگشتن، آبکشیدن، درافتادن، قلمگرفتن، بهخاطرسپردن، بهدنیاآمدن و… بهجایِ نگه داشتن، در بر داشتن، جا زدن، بر گشتن، آب کشیدن، در افتادن، قلم گرفتن، به خاطر سپردن، به دنیا آمدن.
۵- ازآنجاکه زبان فارسی زبانِ ترکیبیِ بسیار غنی و گستردهای است، بیفاصلهنویسی کمک بزرگی است به گسترشِ زبان و واژهسازیِ بیکرانهی آن.
۶- امروز خوشبختانه پذیرشِ بیفاصلهنویسی تاحدِ رعایتِ کموبیشِ آن در فرهنگهایِ معتبرِ فارسی پیش رفته است. البته با تفاوتهایی و نظرهایی که مؤلفانِ محترمِ این فرهنگها دارند. فرهنگِ سخن بسیاری از واژههایِ مرکب را یا بهصورتِ بیفاصله یا به دو صورتِ جدا و بیفاصله ضبط کرده است (چند نمونه: خوشباش، خوشباش/ خوشباور، خوشباور/ خوشبخت، خوشبخت/ خوشبختانه، خوشبختانه/ خوشبختی، خوشبختی/ خوشدل، خوشدل اما: خوشبین، خوشترکیب، خوشجنس، خوشخبر، خوشرفتار، خوشرکاب و …) همچنین بسیاری از ناشرانِ جدی تاحدزیادی آن را رعایت میکنند. در کتابهایِ درسیِ دبستان و دبیرستان هم کاربردِ بیفاصلهنویسی، بازهم با تفاوتهایی، دیده میشود.
۷- همچنین “شورا به مسایلی چون موجود نبودنِ سه مصوتِ کوتاهِ -َ، -ِ، -ُ در قالبِ حروفی که در زنجیرهیِ خطِ فارسی قرار بگیرند توجه کرد و علاوه بر آن پیشنهادِ طراحی یکنوع خطِ آوائیِ فارسی برای استفادة اختصاصی در آوانویسی و کاربردهایِ کامپیوتری، و نه کاربردِ عام را مورد بررسی قرار داد.”
۸- یکی دیگر از پیشنهادهایِ کابلی و طرح آن در شورا موضوعِ نشانهیِ اضافه یا کسرهیِ اضافه بود. و شورا توافق کرد که این نشانهیِ اضافه در زنجیرهیِ خط فارسی وارد شود. اینکه این نشانه به چه صورت و با چه نشانهیی در زنجیرهیِ خطِ فارسی نوشته شود موکول به مطالعهیِ بیشتر شد. ما امروز بیشازپیش شاهد بهکارگیریِ این کسرهی اضافه در نوشتهها هستیم. شاید امروز بتوان یکی از نمونههایِ موفقِ استفاده از کسرهیِ اضافه را در “حافظ بهسعیِ سایه” دید که بسیار به درست خواندنِ شعرها یاری میرساند.
۹- درخصوصِ “ی”یِ میانجیِ پیش از کسره معین شورایِ بازنگری به تصمیمی نرسید. یعنی ازمیانِ شکلِهایِ ممکنِ “خانهییِ، خانهیِ، خانهی” انتخابی نکرد. اما، به نظر میآید دو شکلِ دوم و سوم بیشترین کاربردها را داشته است.
۱۰- دربارهیِ صرفِ مصدرِ “استن” شورایِ بازنگری باتوجه به تلفظ نشدنِ همزه در فارسی تصویب کرد که “ام – ای – است – ایم – اید – اند” جدا و بافاصله نوشته شود: ایرانی ام، ایرانی ای، ایرانی است، ایرانی ایم، ایرانی اید، ایرانی اند.
۱۱- درخصوصِ ضمیرهایِ ملکی (مضافالیه) و ضمیرهای مفعولی شورایِ بازنگری شیوهیِ همآهنگِ زیر را پیشنهاد کرد: “ام – دستام / ات – دستات / اش – دستاش / مان – دستمان / تان – دستتان / شان – دستشان”.
۱۲- در عرصهی کامپیوتر و نرمافزارهای فارسی هرچند تا رسیدن به یکشیوهیِ نگارشیِ تاحدممکن استاندارد و منطقی که قابلیت پردازش با کامپیوتر را داشته باشد هنوز فاصله داریم، پیشرفتهایِ مهمی حاصل شده است.
کارِ “شورایِ بازنگری” در یک مرحله بهپایان رسید. ایرج کابلی در ادامهیِ کارِ خود کتابِ ارزشمندِ “درستنویسیِ خطِ فارسی” را منتشر کرد. و نتیجهی آن بحثها و آن پیشنهادها امروز اینجاوآنجا بهروشنی دیده میشود هرچند بسیاری از کسان ندانند این دستآوردها حاصلِ کارِ چه کسانی بوده است.
امروز هرچند در مقایسه با روزِ نخست و پیشنهادهایِ دوست بزرگوارم ایرج کابلی و تشکیلِ “شورایِ بازنگری در شیوهیِ نگارشِ خطِ فارسی” شاهدِ پیشرفتهایِ قابل اعتنایی در پهنهیِ نگارشِ خطِ فارسی هستیم، هنوز کارهایِ مانده فراوان است و راههایِ نکوبیدهیِ فراوانی پیشِ رویِ رهروانِ قرار دارد. یکبخشِ این وضعیت برمیگردد به طبیعتِ خط و طبیعتِ آدمیان و خوکردن آنان به شکلهایی که فراگرفتهاند و به آنها عادت دارند و بهسادگی نمیتوانند از شکلهایِ مألوف خود بگذرند.
بخشِ مهمِ دیگر ِ ساختارهایِ معیوب یا بهتر بگویم نبودِ ساختاری کارآمد است که بر این ضعفها و کمبودها چیره شود. در وضعیتی بهسامان این وظیفهیِ فرهنگستان کشور است که با کنار گذاشتنِ نگاهها و نگرشها و چارچوبهای ناکارآمد و باتوجه به ضرورتِ عاجلِ رسیدگی به این موضوع و با تشکیل کمیسیونهایِ تخصصی (و نهتنها چند تن از اعضایِ خود و احتمالاً دو، سه متخصصِ بیرونِ از خود) و دخالتِ همهیِ کسانی که بهنحوی با خط سروکار دارند به این موضوع بپردازد و با بهوجودآوردنِ اجماعی عمومی، یکبار برای همیشه (بهمعنایِ آیندهای قابل تصور) بر این دشواریها غلبه کند. اما، به نظر میآید حتی تا رسیدن به این مرحله هم راهِ دراز و دشواری در پیش داریم.
منبعهایی که از آنها بهره بردهام:
– امامی کریم، لزوم بازنگری در شیوه خط فارسی، آدینه شمارهیِ ۷۳ و ۷۴ (شهریور ۱۳۷۱)، ص. ۱۸ و ۱۹.
– باطنی محمدرضا، نگاهی تازه به شیوه خط فارسی، آدینه شمارهیِ ۷۵ (آبان ۷۱)، ص. ۴۴ و ۴۵.
– کابلی ایرج:
– فراخوان به فارسینویسان و پیشنهاد به تاجیکان، آدینه شمارهیِ ۷۲ (مرداد ۷۱)، ص. ۵۰ – ۵۵.
– دو اشتباه در یک یادداشت، آدینه شمارهی ۸۴ و ۸۵ (آبان ۷۲)، ص. ۷۴ و ۷۵.
– پیوستهنویسی جدانویسی یا بیفاصله نویسی؟، آدینه شمارهیِ ۹۶ (آبان ۷۳)، ص. ۲۹ و ۳۰.
– درستنویسیِ خطِ فارسی، نشر بازتابنگار، چاپ اول، ۱۳۸۴.
– گزارشِ یکسالهیِ شورایِ بازنگری در شیوهیِ نگارشِ خطِ فارسی (کاظم کردوانی، دبیرِ شورا)، آدینه شمارهیِ ۸۴ و ۸۵ (آبان ۷۲، ص. ۷۲ و ۷۳.
– صادقی علیاشرف و زندی مقدم زهرا، فرهنگ املایی خط فارسی (ویراستِ جدید)، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۲.
۱: ادیبسلطانی میرشمسالدین، درآمدی بر چگونگیِ شیوهیِ خطِ فارسی – چاپ نخست سال ۱۳۵۴، ویراستِ دوم در سال ۱۳۷۱ و ویراستِ سوم آن در سال۱۳۷۸ منتشر شد (انتشارات امیرکبیر).
۲: شعار جعفر، فرهنگ املایی، (۱۳۶۰، انتشارات بنگاهِ ترجمه و نشرِ کتاب)، در سال ۱۳۷۵ در کتاب دیگری با نامِ شیوهیِ خطِ معیار در انتشارات احیایِ کتاب، در سال ۱۳۷۸ کتابی با نامِ فرهنگِ املایی و دستورِ خط و املایِ فارسی در انتشاراتِ سخن.
۳: شاید یادآوری این نکته ضروری باشد که در همان زمانها میان تاجیکان، پس از جدایی از شوروی سابق و تشکیلِ دولتِ مستقلِ تاجیکستان، بحثی در ضرورتِ تغییرِ خطِ سیرلیک به خطِ فارسی درگرفته بود. و حتا در سال ۱۹۸۹ تصمیم گرفته بودند که دوباره الفبایِ خط فارسی را انتخاب کنند و از قرار سال ۱۹۹۵ را به عنوانِ سالِ استفادهیِ کاملِ خطِ فارسی (یا فارسی-عربی) تعیین کرده بودند. اما، بعداً به علتها و دلیلهایی که بیرون از موضوعِ بحث ماست دوباره به خطِ سیریلیک بازگشتند.
۴: شرح دقیقِ این موضوع را در مقالهیِ “شاملو در سه تجربه” (من بامدادم سرانجام – یادنامه احمد شاملو، به خواستاریِ سعید پورعظیمی، انتشارات هرمس، چاپ اول ۱۳۹۶، ص. ۳۲۳ – ۳۳۲) دادهام. این مقاله در بیست سالگیِ درگذشتِ شاملو بهلطفِ سایتهایِ زمانه، عصر نو، گویا بازنشر شد.
• کاظم کردوانی
برگرفته از فیس بوک